کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

یادداشت اختصاصی کارشناس روس برای ایران شرقی

احتمال سرایت کانون‌های خشونت از افغانستان به آسیای مرکزی

10 مرداد 1396 ساعت 17:09


ایران شرقی/
«سرگئی کوژمیاکین» تحلیلگر سیاسی روس در یادداشتی اختصاصی به بررسی تحولات اخیر افغانستان و به خصوص تاثیر انفجار تروریستی «کابل» روی ثبات و امنیت منطقه پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: حادثه تروریستی اخیر کابل یکی از بزرگ ترین حملات وحشت افکنان در تاریخ افغانستان بود که ده ها تن کشته و صدها نفر زخمی به جای گذاشت. متاسفانه همه روزه بر ماتم عزیزان و نزدیکان خود نشستن دیگر یک واقعیت تلخ روزگار مردم افغانستان شده و وقوع مجدد چنین حوادثی در آینده نیز به دور از احتمال نمی‌باشد. مسئله به آن بر می‌گردد که بی ثبات سازی افغانستان یک استراتژی کاملا آگاهانه می‌باشد که از سوی بازیگران خارجی پیاده می‌شود.
برای رهبران آمریکا از دست دادن افغانستان به عنوان کشور دارای موقعیت مهم ژئوپلیتیکی غیر قابل قبول می‌باشد. کنترل بر افغانستان نه تنها امکان حضور نیروهای نظامی غرب در همسایگی مستقیم 2 کشور مخالف اصلی هژمونی واشنگتن - یعنی چین و ایران را فراهم می‌کند بلکه برای ایجاد کانون‌های خشونت و هرج و مرج و تلاش در جهت انتقال آن به قلمرو این کشور‌ها نیز اجازه می‌دهد. به این منظور میزان تنش و بی ثباتی در افغانستان همواره در سطح بالایی نگاه داشته می شود.
فلسفه وجودی گروه‌ تروریستی چون داعش در افغانستان هم در این چهارچوب قابل بحث و بررسی است. داعش یک پروژه ساختگی است که از بیرون وارد افغانستان شده و به این دلیل بیشتر اعضای واقعی آن شبه نظامیان خارجی می‌باشند. اخبار منابع رسانه‌ای و همچنین گزارش‌های سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای مختلف ارتباط دایمی داعشیان در افغانستان با پادشاهی‌های خلیج فارس را که از نزدیک ترین متحدان واشنگتن در منطقه می‌باشند، تایید می‌کند.
در این رابطه باید گفت که طالبان عمدتا یک سازمان افغانی بوده و بخش قابل توجهی از مبانی فکری آن را اسلامی خاص محلی و ناسیونالیسم پشتون تباری شکل داده است. طالبان رهایی افغانستان از اشغال خارجی و ساخت کشور بر طبق دیدگاه‌های سنتی - اسلامی قبایل افغان در خصوص دولت و جامعه را از اصلی ترین اهداف خود می‌دانند. طالبان همیشه تائید می‌کنند که هدف تعرض به قلمرو سایر کشورها را ندارند. حتی رهبری طالبان قبل از عملیات‌های بهاری خود اعلام کرد که در مناطق جدید تحت کنترل خود ثبات و امنیت برقرار کرده و از تلفات مردم غیر نظامی جلوگیری به عمل خواهد آورد.
اینکه طالبان نسبت به مذاکرات صلح تمایل نشان می‌دهند، حاکی از آن است که با ایده ایجاد «خلافت جهانی» و «جنگ به خاطر جنگ» فاصله دارند.
طی سال‌های اخیر، برای حل مشکل افغانستان ابتکارات زیادی صورت گرفت که در این راستا می‌توان به تلاش‌های روسیه، چین، ایران، پاکستان اشاره کرد. اما بازیگران فرامنطقه‌ای به رهبری آمریکا صلح افغانستان را نمی‌خواهند. چرا که صلح مانع تحقق پروژه آنها برای انتقال بی ثباتی به خارج از افغانستان خواهد شد. بنابر این چنین یک نقشی به داعش واگذار شده است.
بر خلاف طالبان که حملات خود را عمدتا بالای نیروهای نظامی و امنیتی انجام می دهند، داعش همواره به فکر سازمان دهی اقدامات تروریستی به گونه‌ای است که تلفات به صورت حداکثری به بار آید که به این منظور مکان‌های عمومی را انتخاب می‌کند.
بنابراین، پذیرش مسئولیت حمله اخیر تروریستی پایتخت افغانستان (و همچنین حمله حدود سه ماه پیش به بیمارستان نظامی کابل) از سوی داعش جای تعجب ندارد. جالب اینجاست که دولت کابل حاضر به پذیرش این واقعیت نبوده و معمولا انگشت اتهام خود را به طرف طالبان، پاکستان و حتی گاهی ایران (مانند ادعای بی پایه رسانه ای مبنی بر حمایت ایران از داعش در ولایت ننگرهار) نشانه می‌گیرند.
البته رفتار مسئولین دولت افغانستان بسیار روشن است: آنها به طور کامل وابسته به اراده حامیان خارجی خود می باشند که هیچ تمایلی به روند صلح بین الافغانی ندارند. حالا با وقوع حادثه تروریستی اخیر کابل، آمریکایی‌ها برای افزایش حضور نظامی در این کشور برگ برنده در اختیار گرفتند. تا وقوع این اتفاق صحبت از ورود پنج هزار نفر نظامی جدید خارجی به افغانستان در میان بود ولی احتمالا اکنون این رقم افزایش بیشتری پیدا کند.
دیگر اینکه اقدام تروریستی داعش همچنین هدف بر هم زدن پروژه‌های چین و ایران را دنبال می‌کند. بازی‌گران فرامنطقه‌ای نمی‌خواهند به کابل اجازه دهند تا به استراتژی «یک کمربند - یک جاده» که می‌تواند چین و ایران را به هم متصل کند، بپیوندد.
و در نهایت حمله تروریستی کابل یک پیام نگران کننده برای جمهوری های آسیای مرکزی می‌باشد. داعش می‌تواند برای بی ثبات سازی منطقه مورد استفاده قرار گیرد که در راستای منافع آمریکا و متحدانش می باشد. چرا که به حد اقل رساندن نفوذ روسیه، چین و ایران در منطقه از اهداف مهم آنها می باشد. در چنین شرایطی لازم است روی دو مسئله تمرکز کرد: ابتدا، افزایش توانایی‌های دفاعی و دوم کمک به حل بحران افغانستان با نقش و حضور گروه‌های اصلی سیاسی، نظامی، قومی و مذهبی این کشور.
 
 
 


کد مطلب: 655

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/655/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir