کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

برکناری «ایوانف» و فرضیه تغییر رویکرد «پوتین»

1 شهريور 1395 ساعت 12:52

مولف : ایگور پانکراتینکو

«ایگور پانکراتینکو» کارشناس مسائل روسیه و آسیای مرکزی در یادداشتی اختصاصی، به بررسی فرضیات برکناری «ویکتور ایوانف» از سمت رئیس دفتری «ولادمیر پوتین» پرداخت.


ایران شرقی/ در این یادداشت آمده است: هفته گذشته «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه به طور غیر منتظره‌ای «سرگئی ایوانف» رئیس دفتر خود را که از متحدان وفادار و دوست قدیمی و بسیار نزدیکش بود، کنار گذاشت.
ایوانف طی چهار سال اخیر ریاست دفتر پوتین را که با توجه به واقعیات سیاسی روسیه حتی مهم تر از جایگاه نخست وزیری و ریاست دومای دولتی (مجلس سفلی) این کشور می باشد، بر عهده داشت.
این پست را ایوانف از سال 2012 در اختیار داشته و قبل از آن (از سال 2001 تا 2012) در سمت‌های مختلفی نظیر وزارت دفاع و معاونت نخست وزیری انجام وظیفه کرده است.
ایوانف در دولت پوتین (سال‌های 2008-2012) مسئولیت نظارت بر مجتمع صنایع نظامی، مخابرات، صنایع هوایی و فضایی و همچنین ساخت راه‌ها را بر عهده داشت.
وی همراه با پویتن، ساخت پایگاه فضایی «ووستوچنی» را کلنگ زد و همچنین یکی از طرفداران فعال پروژه «گلوناس» (سامانه ماهواره‌ای ناوبری جهانی) به شمار می‌رفت. همچنین در سال 2006 میلادی ایوانف ریاست شورای مدیران «شرکت متحده هواپیما سازی روسیه» را بر عهده گرفت.
ایوانف طی سال‌های طولانی در سرویس اطلاعاتی اتحاد شوروی (کا گ ب) مشغول به فعالیت بوده و ماموریت‌های متعدد خارجی نیز داشته است. در این میان، چند سالی نیز با پوتین در ریاست «کا گ ب» در شهر «لنینگراد» همکار بوده است که هر دو در سال 1999 به سازمان امنیت فدرال روسیه منتقل شدند. سپس ایوانف از سال 1999 تا 2001 مسئولیت دبیری شورای امنیت روسیه را عهده دار شد.
ایوانف در طول سال‌های فعالیت در کنار پوتین همواره به وی وفاداری کامل نشان داده است. در سال 2007 از ایوانف به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری روسیه در مقابل «دیمیتری مدویدوف» (که نامزد محافل لیبرال این کشور دانسته می‌شد) نام برده می‌شد و طرفداران زیادی هم پیدا کرد ولی در نهایت پوتین به دلایلی، نامزدی مدویدوف بر ایوانف را ترجیح داد.
با این حال، فعلا اطلاع دقیق از دلایل واقعی برکناری ایوانف از پست ریاست دفتر رئیس جمهور روسیه در اختیار نیست ولی بر اساس گزارش‌های رسمی، علت اصلی چنین تصمیمی کاملا شخصی بوده است. افراد نزدیک به ایوانف می‌گویند که وی پس از غرق شدن پسرش در امارات متحده عربی در سال 2014 تا حدودی سلامتی خود را از دست داد و برخلاف سال‌های قبل در عرصه سیاسی چندان فعال نبود.
با این وجود قابل توجیه دانستن این دلیل سخت است. زیرا در فضای سیاسی روسیه هرگز چنین موردی دیده نشده که چنین شخصیتی با چنین موقعیت و جایگاهی به سمت به اصطلاح ناقابلی انتصاب شود. زیرا در زمان خود، روسای دفتر پوتین «دیمیتری مدودوف» و «سرگئی سابیانین» به معاونت نخست وزیری منتقل شدند (بعدا بیشتر رشد کردند) و «سرگئی ناریشکین» ریاست دومای دولتی را عهده دار شد. اما به ایوانف مسئولیت نمایندگی ویژه رئیس جمهور در مسائل محیط زیست و حمل و نقل واگذار شد که به نوعی حالت تبعید را دارد.
دیگر اینکه برکناری ایوانف یک رویداد مستقل نبوده بلکه اتفاقی است که در متن جابجایی ساختارهای رسمی و تغییر توازن نخبگان سیاسی روسیه (که پوتین و نزدیکانش به شمول ایوانف طی یک دهه اخیر ایجاد کرده بودند) رخ داده است.
برای روشن تر شدن این موضوع کافیست به مواردی اشاره کنیم که در سطح مدیریت ساختارهای رسمی روسیه اتفاق افتاده است:
- متلاشی کردن تیم «ویکتور ایوانف» معاون سابق دفتر ریاست جمهوری و رئیس سابق سازمان کنترل مواد مخدر روسیه که منجر به تشکیل چندین پرونده جنایی و بازداشت تعدادی از مقامات و همچنین جا به جایی‌هایی در مدیریت شرکت «روس نفت» شد که از سوی «ایگور سیچین» (به اصطلاح «نخست وزیر غیر رسمی») مدیریت می‌شود.
- تضعیف ناگهانی مواضع «ایوگینی موراف» رئیس سابق سازمان حراست فدرال روسیه که تشکیل پروندهای پر سر و صدای کیفری و بازداشت‌های مقامات گمرک (به شمول برکناری رئیس گمرک روسیه و تشکیل پرونده علیه معاون وزیر فرهنگ این کشور) را به دنبال داشت.
- مجازات مقامات سازمان پرقدرت امنیت اقتصادی روسیه و ریاست‌های مربوطه وزارت کشور ( به خصوص در زمینه نظارت بر فعالیت‌های بانکی) و تشکیل پروندهای جنایی و زندانی شدن تعدادی از مقامات و حتی خودکشی برخی از آنها و برکناری دو ژنرال بلندپایه که از سوی پوتین انتصاب شده بودند.
- جابجایی گسترده استانداران که بازداشت سه نفر از آنها توسط سرویس‌های امنیتی را بهمراه داشت.
- جابجایی گسترده در سرویس‌های اطلاعاتی و وزارت کشور که ضمن آن کارمندان از یک منطقه به منطقه دیگر انتقال داده می‌شوند تا ارتباط آنها با تجار و نخبگان سیاسی محلی از بین برده شود.
اقدامات فوق حاکی از آن است که به اعتقاد پوتین، افراد مورد اعتماد وی ضمن اشغال کرسی‌های مهم به جای مدیریت امور کشور به حل و فصل مسائل خصوصی مشغول شدند. بنابراین، زمان آن فرا رسیده تا کسانی که به مدت زیاد بر کرسی‌های قدرت تکیه زده بودند کنار بروند، چون ثروت و دارای برخی از آنها تا مرزی رسیده که ناراحتی آشکار مردم را به بار آورده است.
اما ایوانف متعلق به این گروه از مدیران نبوده و نیست. در طول فعالیت خویش وی تا به حال در هیچ یک از اقدامات مرتبط با بحث فساد مالی دست نداشته و توجه وی نیز نسبت به گروه‌های تجاری به مشاهده نرسیده است.
همان گونه که اشاره شد، ایوانف از نزدیک ترین افراد پوتین به شمار می‌رفت و به این دلیل برکناری وی لزوما بایستی دلایل جدی‌ای داشته باشد. البته شخصیت‌های روس نسبت به مسائل مختلف داخلی و خارجی دارای دیدگاه‌های متفاوتی می‌باشند اما ایوانف برخلاف بیشتر مقامات کشورش درک روشنی از توازن واقعی قدرت در عرصه بین‌المللی داشت که به این دلیل می‌توانست از وضعیت موجود و دورنمای تحولات ارزیابی دقیقی داشته باشد.
ایوانف هوادار تحقق سیاست‌های فعال تری در کشورهای آسیای مرکزی بود که آن به بحث بلندپروازی های ژئوپلیتیکی کرملین ارتباطی ندارد بلکه این اعتقاد ایوانف بر مبنای ضرورت ایجاد سیستم مشترک امنیتی و ارتباطات متقابل اقتصادی با این منطقه شکل گرفته بود.
ایوانف از جمله شخصیت‌های رده اول روسیه بود که همواره به اهمیت توسعه همکاری‌ها در چارچوب سازمان شانگهای و همچنین دیالوگ با چین، ایران و ترکیه در رابطه به تامین همسویی منافع در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی تاکید می‌کرد. اما در عین حال، هرگز از تشدید بحران در روابط روسیه با اوکراین که روی تعاملات مسکو با غرب تاثیر می‌گذاشت، حمایت نمی‌کرد. زیرا معتقد بود که با توجه به وابستگی‌های موجود اقتصادی روسیه از سرمایه اروپا و آمریکا، رویارویی آشکار منجر به زیان‌های جدی برای مسکو خواهد شد.
ایوانف با داشتن چنین دیدگاه‌هایی در تیم موجود پوتین به نوعی به «عنصر نالازم» مبدل شده بود. لیبرال‌ها وی را بیش از حد محافظه کار می‌دانستند و میهن پرستان دروغین هم بر آن بودند که در مقابل غرب از قاطعیت لازم برخوردار نمی‌باشد.
ظاهرا پوتین به نوبه خود به این نتیجه رسید که ایوانف با طرح دیدگاه‌های خود در خصوص مسائل مربوط به سیاست خارجی (هرچند این کار در حلقه محدود مقامات صورت می گرفت) پا از مرز اختيارات خود فراتر گذاشته است.
اتفاق شبیهی در چند سال پیش با «سرگئی شایگو» وزیر فعلی دفاع روسیه (که از همفکران ایوانف می‌باشد) نیز رخ داده بود. در آن زمان، پوتین وی را از سمت وزارت حوادث غیر مترقبه برکنار و استاندار مسکو تعیین کرده بود. در همین حال، بسیاری فکر می‌کردند که این دیگر پایان فعالیت‌های سیاسی یکی از شخصیت‌های قدرتمند روسیه می باشد. اما با گذشت مدتی دیگرباره به کرسی وزارت دفاع روسیه نشست. بنابر‌این از فهرست مهره‌های مهم سیاسی روسیه خارج کردن ایوانف خیلی زود به نظر می‌رسد.
حداقل موقعیت فعلی ایوانف (نمایندگی ویژه رئیس جمهور در مسائل محیط زیست و حمل و نقل) باز هم با توجه به نفوذ وی امکانات فراوانی را در اختیارش قرار خواهد داد. برخی از منابع بر این باورند که ایوانف بعد از انتخابات ماه سپتامبر دومای دولتی روسیه می تواند جانشین «دیمیتری راگوزین» معاون نخست وزیر روسیه بشود که محتمع صنایع نظامی را زیر نظر دارد.
اما در هر صورت برکناری ایوانف از دو موضوع خبر می‌دهد: یکی اینکه پوتین از بیشتر همکاران قدیمی خود فاصله گرفته و زمینه برای ورود افراد جدید و کم تر شناخته شده به تیمش را فراهم می‌کند تا با مشاوره‌های خود به اصطلاح اسباب زحمتش نشوند. بنابراین باتغییر ایوانف، دفتر ریاست جمهوری که در عرصه سیاست داخلی و خارجی از اختیارات بسیار زیادی برخوردار بود، به یک دفتر شخصی پوتین تبدیل خواهد شد.
و دیگری اینکه رئیس جمهور روسیه در شرایط بحران سیاست داخلی و خارجی ترجیح می‌دهد تا به جای افراد «عاقل» افراد «صادق» را با خود بهمراه داشته باشد تا به جای معرفی خط مشی و رویکردهای جدید به رئیس جمهور، تنها از دستور پوتین تبعیت بدون چون و چرا داشته باشند و بس.
اما اینکه چنین رویکردی چه پیامدهایی را در عرصه بین‌المللی برای روسیه بهمراه خواهد داشت، در آینده نزدیک خواهیم دید. اما برای آن عده از کشورهای شرقی که علاقمند به مشارکت همه جانبه با مسکو می‌باشند، برکناری ایوانف پیام مثبتی نیست. به این دلیل، حداقل در کوتاه مدت سیاست کرملین در خاورنزدیک و میانه و همچنین جنوب و جنوب شرق آسیا بدون تغییر (یعنی همراه با بیانه‌های که پشت سر خود اقدامات عملی نخواهن داشت) باقی خواهد ماند.
 


کد مطلب: 250

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/250/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir