کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روسیه و افغانستان

واکاوی نگرانی‌های روسیه در افغانستان

5 ارديبهشت 1403 ساعت 17:17

مولف : جاوید حسینی

روند تحولات امنیتی و سیاسی در افغانستان، از سال 2015 به این‌سو به گونه‌ جدی و عمیق برای روسیه نگران‌ کننده شده است. با توجه به این‌که دولت افغانستان فعلا رابطه تنگاتنگ و ناگسستنی با آمریکا دارد، بسیار سخت است که روس‌ها بتوانند از طریق دولت این کشور در افغانستان اثرگذار باشند، اما روس‌ها از طریق گروه‌های اپوزیسیون و گروه‌هایی که در درون دولت نفوذ دارند، می‌توانند نگرانی‌هایی را برای آمریکا ایجاد کنند.


ایران شرقی/
این موضوع که روسیه می‌خواهد نظم جهانی را از یک جهان تک ‌قطبی به سوی یک نظم جدید (جهان دو یا چند قطبی) سوق دهد، ثابت شده است، پس از نقش برجسته‌ی این کشور در بحران اوکراین، پرونده هسته‌‌ای جمهوری اسلامی ایران و همچنین بحران سوریه، روسیه به دنبال نقش‌آفرینی در حوزه‌ افغانستان و همسایگانش در جنوب و مرکز آسیا است. این در حالی است که روند تحولات امنیتی و سیاسی در افغانستان و ما حول آن، از سال 2015 به این‌سو به گونه‌ جدی و عمیق برای روسیه نگران‌کننده شده است. نفوذ و حضور داعش در افغانستان که روسیه از آن به عنوان یک پروژه‌ی سازمان‌دهی شده برای ناامن‌سازی آسیای مرکزی و این کشور یاد می‌کند، به عنوان یک تهدید استراتژیک برای روسیه به حساب می‌رود. برای مقابله با این تهدید، روسیه به دنبال هم‌پیمانانی در داخل و بیرون از افغانستان است.

دکتر اکرم عارفی، دکترای روابط بین‌الملل، نویسنده کتاب «توسعه سیاسی در افغانستان، موانع و چالش‌ها» و معاون علمی یکی از دانشگاه‌های برجسته خصوصی در افغانستان در گفتگو با موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان، به واکاوی رویکرد جدید روسیه در حوزه‌ افغانستان و نگرانی‌های این کشور پرداخته است.

پس از پرونده هسته‌ای ایران و بحران خاورمیانه، روسیه از سال 2015 به این طرف به دنبال یک نقش یا رویکرد جدید در حوزه افغانستان، جنوب و مرکز آسیا است. دید شما نسبت به رویکرد جدید روسیه در حوزه افغانستان چیست؟
عارفی: به نظر می‌رسد که روسیه در مجموع در صدد احیای جایگاه شوروی سابق برای خود و خواهان ایفای یک نقش مؤثرتر در عرصه بین‌المللی است؛ خصوصا در آسیا و در حوزه‌ای که در گذشته آن را حوزه نفوذ خود می‌دانست، در حوزه آسیای مرکزی و کشورهای نزدیک به این منطقه. در گذشته روسیه خیلی نسبت به غرب و آمریکا خوش‌بین شده بود و تصور می‌کرد که مبارزه ضد تروریسم بتواند یک محور مشترک در روابط بین روسیه و کشورهای غربی خصوصا آمریکا گردد و این مبارزه بتواند تمام تهدیداتی که متوجه غرب و شرق است، دور کند، اما به تدریج تجربه نشان داد که سیاست آمریکا در برخورد با تهدیدهایی که از ناحیه تروریسم است، خیلی جدی یا بی‌طرفانه نیست؛ لذا روسیه احساس می‌کند که خود باید یک نقش فعال‌تر را در جهت دفع تهدیدهایی که متوجه روسیه و کشورهای دوست روسیه است، در پیش بگیرد. دقیقا به همین دلیل است که روسیه تصمیم گرفته باید خود فعال‌تر و مبتکرانه در منطقه سیاست‌هایی را در پیش بگیرد.

این نقش فعال و مبتکرانه روسیه دارای چه مؤلفه‌ها و محورهایی است؟
عارفی: مهم‌ترین مسأله‌ای که متوجه روسیه است، تهدیدات امنیتی و بعد از آن اقتصادی است. از لحاظ امنیتی، روسیه ضمن این‌که می‌خواهد هماهنگی‌های بیشتری را در قالب سازمان همکاری‌های شانگهای با منطقه ایجاد کند، در کنار آن خود نیز سعی می‌کند از طریق گروه‌هایی که در برابر منشأ تهدید سد ایجاد می‌کنند، در مقابل گروه‌های پرخطر بایستد. روسیه با نزدیک شدن به دولت افغانستان و اعلام همکاری با آن به خصوص همکاری‌های اطلاعاتی و بالاتر از آن، از یک‌سو تلاش کرد گام‌هایی را در شمال افغانستان بردارد، و از سوی دیگر، با گروه‌های ضد داعشی چون طالبان و یا هر گروه دیگر، به شمول بعضی گروه‌های جهادی افغانستان، وارد گفتگو شود تا بتواند یک نوار امنیتی را در شمال افغانستان به وجود بیاورد.

مورد دیگر، مسأله اقتصادی است که باز برای روسیه بسیار مهم است، این در حالی است که اتحادیه اروپا یک سلسله محدودیت‌های اقتصادی را بر روسیه اعمال کرده و هر روز احتمال دارد این محدودیت‌ها بیشتر شود. با توجه به کشیدگی‌هایی که بین اتحادیه اروپا و روسیه در قسمت اروپای شرقی و به خصوص اوکراین وجود دارد، روسیه قصد دارد شرکای اقتصادی خود را در آسیا گسترش دهد. در این زمینه، شانگهای یکی از فرصت‌ها است، به خصوص چین و برخی کشورهای دیگر. در این دو محور، روسیه علاقمند است به تنهایی روابط خود را گسترش دهد و فرصت‌های بیشتر را برای خود ایجاد کند.

 روسیه در مورد حضور داعش در افغانستان ابراز نگرانی می‌کند، دیدگاه شما در مورد این ابراز نگرانی چیست؟ چندی پیش ژنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری افغانستان از طرح جابجایی 7 هزار داعشی در ولایت‌های شمالی افغانستان و هم‌مرز با آسیای مرکزی سخن گفته بود. نگاه روسیه به پدیده داعش آن هم در افغانستان چیست؟

عارفی: بیشترین نگرانی روسیه از نفوذ داعش در حواشی این کشور است. داعش پدیده‌ای است که بر اساس ایدئولوژی و عقاید خود استوار است و مرزهای جغرافیایی نمی‌تواند نفوذ و حضور این گروه را کنترل کند، این یک مسأله بسیار خطرناک است و روسیه نیز از همین موضوع می‌ترسد که ممکن است داعش خیلی زود در هر جایی نفوذ کند. این خطر زمانی بیشتر شد که گزارش‌هایی از تاجیکستان، ازبکستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی منتشر شد که بر اساس آن، افرادی از این کشورها به گروه داعش در سوریه پیوسته و از این میان، تعدای از آن‌ها در حال رفت و آمد هستند. روسیه این مسأله را در همان زمان بسیار جدی گرفت، زیرا ممکن است که این افراد دوباره به کشورهای آسیای مرکزی و مسلمان‌نشین نزدیک روسیه برگردند و در این ساحات به جذب نیرو، مبارزه مسلحانه یا حملات انتحاری بپردازند، بنابراین خطر داعش برای روسیه بسیار بزرگ است؛ هم بر اساس این‌که آنها بر اساس یک ایدئولوژی فرامرزی فعالیت می‌کنند و معتقد به جغرافیا نیستند و بالاتر از آن، روسیه احساس می‌کند، داعش یک پروژه یا یک عامل فشار و ابزاری در اختیار کشورهای غربی و آمریکا، برای تحت فشار قرار دادن کشورهای مخالف خود است. بر این اساس، روسیه مسأله داعش را بسیار جدی گرفته است.

 با توجه به بافت محلی که در افغانستان وجود دارد و چندان زمینه مساعد برای نفوذ و حضور داعش وجود ندارد، برخلاف کشورهای عربی چون عراق و سوریه تا چه اندازه نگرانی روس‌ها در مورد نفوذ و حضور داعش در افغانستان می‌تواند قابل قبول باشد؟
عارفی: در این بخش دو بحث وجود دارد؛ یکی این‌که ما بگوییم داعش در داخل افغانستان لانه کرده و بعد گسترش پیدا کند و حضور خود را قوت ببخشد، در این مورد باید بگوییم که زمینه تقویت داعش در افغانستان زیاد فراهم نیست. بخشی از این مسأله، موضوع قومی است و بالاتر از آن، ایدئولوژی اسلامی در افغانستان یک ایدئولوژی نسبتا معتدل است. با وجود آن‌ که بعد از سقوط حاکمیت طالبان، بار دیگر افراطیت این گروه بیشتر شد، اما بازهم در آن حدی که در کشورهای عربی می‌بینیم، افراطیت در افغانستان وجود ندارد. بالاتر از آن، گروه‌های جهادی، احزاب و جریان‌های اسلامی در افغانستان، خود را پیشاهنگ مبارزات سیاسی و جهادی تلقی می‌کنند و از نظر تئوریک برای خود قابل قبول نمی‌دانند تا از ابوبکر بغدادی یا هر فرد دیگر در کشورهای عربی پیروی کنند. این در حالی است که داعش خود را داعیه‌دار رهبری جهاد و مبارزه در سطح جهان اسلام می‌داند و باید این رهبری را حفظ کند.

اما نگرانی دیگر در این است که طالبان در آسیای مرکزی و کشورهایی که در گذشته مربوط اتحاد جماهیر شوروی بود، فعالیت ندارند. حضور طالبان و دیگر گروه‌های اسلامی افغان بیشتر در داخل افغانستان محدود است، بنابراین آسیای مرکزی یک عرصه‌ خلوت برای داعشی‌ها است تا در آنجا کار کنند؛ هم بین طرفداران حزب التحریر که در ازبکستان و برخی دیگر از کشورهای آسیای مرکزی حضور پررنگی دارد، و هم در نقاطی که هنوز خلأ ایدئولوژیک وجود دارد. به خصوص داعش در چچن و اطراف آن زمینه فعالیت دارد. در این بین، روسیه از این نگران است که داعشی‌ها فضای خلوت موجود در کشورهای آسیای مرکزی را پر کنند و با جذب نیرو به یک تهدید تبدیل شوند.

با توجه به صحبت‌های شما، هرچند داعش نتواند در داخل افغانستان مجال فعالیت چندان داشته باشد، اما افغانستان می‌تواند یک مسیر ترانزیت برای انتقال نیروهای این گروه به کشورهای آسیای مرکزی و روسیه باشد؟
عارفی: یقینا با توجه به مسائلی که پیشتر گفتم، تصور روسیه و برخی کشورهای دیگر این است که داعش ابزار و نیرویی است که از سوی کشورهای غربی و آمریکا حمایت می‌شود. افغانستان با توجه به زمینه‌های داخلی بی‌ثباتی که دارد، با عدم کنترل در نواحی دور دست و روستاها روبرو است و داعش در این مناطق می‌تواند پایگاه‌هایی را ایجاد کند. این پایگاه‌ها می‌تواند یک بستر مناسب برای جابجایی، انتقال، رفت و آمد و یا کانال ارتباطی نیروهای داعش به سوی آسیای مرکزی قرار گیرد، از این جهت روسیه بسیار نگران است که این جغرافیا مورد استفاده و نقل و انتقالات داعش قرار گیرد.

باتوجه به این مسأله ارتباطی که روسیه با طالبان ایجاد کرده تا چه حد است؟ سال قبل گزارش‌هایی منتشر شد که پوتین حتی با رهبر پیشین طالبان، ملا اختر محمد منصور دیدار کرده است. از دید شما فکر می‌کنید ارتباط روسیه با طالبان در چه سطحی است و انتظاراتی که دو طرف از یک‌دیگر دارند چیست؟
عارفی: ارتباط روسیه با طالبان اکنون روشن شده است. پنج‌شنبه 18 آذر 95 سفیر روسیه در افغانستان این مسأله را به صراحت گفت که با طالبان ارتباط دارند و نگرانی این کشور از گسترش ناامنی در کشورهای اطراف روسیه و در منطقه این کشور است. معنای این افشاگری روسیه این است که این کشور هیچ‌گونه پنهان‌کاری را لازم ندید و به صورت آشکارا گفت که با طالبان ارتباط دارند؛ منتهی سطح همکاری‌های خود را بیان نکرد و به صورت کلی اهداف خود را چند جانبه بیان نمود. احتمالا روسیه از یک ‌سو به دنبال این باشد که بتواند طالبان را قانع سازد تا جبهه ضد داعش را با حمایت روسیه در منطقه ایجاد کند و از سویی دیگر، وقتی آمریکا خیلی یک‌طرفه در حمایت از برخی گروه‌های ‌‌افراطی از جمله داعش که متهم به حمایت از آن است اقدام می‌کند، یا در برابر فعالیت‌های داعش چشم‌پوشی می‌کند‌. روسیه می‌خواهد با نزدیک شدن به طالبان به آمریکا بفهماند که روسیه نیز می‌تواند با حمایت از طالبان، سطح تهدید علیه آمریکا را در افغانستان افزایش دهد. این رویکرد در واقع هم پیامی برای آمریکا در افغانستان است و هم می‌تواند یک طرح دفاعی برای جلوگیری از توسعه تهدیدها در داخل خود روسیه باشد؛ یعنی می‌تواند هر دو هدف را تعقیب کند.

 سفیر روسیه در کابل می‌گوید که به دنبال نزدیکی این کشور با طالبان، روسیه پول، امکانات و تسلیحات را در اختیار طالبان قرار نمی‌دهد، اما آیا طالبان بدون هیچ کمکی حاضرند چنین نقشی را در برابر داعش برای روسیه بازی کنند؟
عارفی: وقتی روس‌ها اصل رابطه را تأیید کردند، باید گفت که این رابطه بر اساس برادری و رفاقت اخلاقی و مسائل دیگر امکان‌پذیر نیست. منطقی نیست که طالبان بدون هیچ چشم‌ داشتی در مقابل داعش در شمال افغانستان مبارزه کنند. چنین رابطه‌ای غیرممکن است. یقینا این رابطه به کمک‌های دوجانبه منجر خواهد شد و اگر روسیه نتواند سلاح برای طالبان تامین کند، پول و دیگر امکانات را در اختیار طالبان قرار خواهد داد و از نظر اطلاعاتی نیز حمایت‌هایی انجام خواهد داد و جای شکی وجود ندارد.

فکر می‌کنید که در این رابطه دوجانبه، طالبان چه استفاده‌ای خواهند برد؟
عارفی: طالبان به دنبال تقویت امکانات، گسترش جبهه‌ها و جذب افراد بیشتر هستند و هر گامی که برای توسعه نفوذ خود بردارند، نیاز به سلاح و امکانات لوژستیکی دارند. در این قسمت روسیه می‌تواند به طالبان کمک کند. اگر طالبان بخواهند امکانات خود را از مناطق شرقی، جنوب و غرب افغانستان، به مناطق دور دست شمال منتقل کنند، کار دشواری است. اما اگر راه دیگری پیدا کنند تا بتوانند سلاح، امکانات، پول و وسایل لوژستیکی را در شمال جذب کنند، این بسیار به نفع طالبان خواهد بود، این مسأله می‌تواند قدرت نفوذ و جذب نیروی طالبان را در شمال بسیار افزایش دهد.

طالبان امروز دیگر مانند گذشته یک ‌پارچه نیستند، این گروه به چندین شاخه تقسیم شده و طالبان محلی در برخی مناطق، پرچم سفید خود را با پرچم سیاه داعش تعویض کرده‌اند، با این وجود، آیا روسیه با تأمین رابطه با چنین گروهی می‌تواند به هدف خود برسد؟
عارفی: اگر از حوزه ایدئولوژیکی به قضیه بنگریم، می‌توان گفت سخت است طالبان روسیه را به جای داعش به عنوان دوست انتخاب کنند! این مسأله هیچ‌گونه توجیه ایدئولوژیکی ندارد. اما از لحاظ سیاسی، گروه‌های مختلف طالبان در گذشته با دولت‌ها و طرف‌های مختلف وارد گفتگو شده و امکانات دریافت کرده‌اند، بنابراین از نظر سیاسی این امکان وجود دارد که وقتی فرماندهان طالبان منافع خود را در طرف روسیه می‌بینند، در برابر امکاناتی که از روسیه دریافت می‌کنند، مقابل داعش بایستند؛ به خصوص که داعش خطر مشترکی برای روسیه و طالبان است. طالبان تمایلی ندارد که در مقابل خود، گروهی رقیب ولو هم عقیده و هم‌مذهب را ببینند. در دوران جهاد در برابر تجاوز ارتش سرخ شوروی در افغانستان نیز گروه‌های جهادی با این‌که از نظر ایدئولوژیکی هیچ‌گونه وجه مشترکی با کشورهای غربی و آمریکا نداشتند، اما برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، به سادگی با آن‌ها کنار آمدند.

افغانستان و روسیه در 2015 تلاش کردند روابط خود را گسترش دهند، رئیس جمهور، مشاور امنیتی ملی و معاون اول رئیس جمهور به روسیه سفر کردند و مسکو علاوه بر اهدای 10 هزار قبضه سلاح، برای امضای توافقنامه نظامی با افغانستان اعلام آمادگی کرد. چرا روسیه مجبور شده به جای گسترش روابط با حکومت افغانستان، با طالبان نزدیک شود؟
عارفی: راه درست و منطقی این است که دولت روسیه با دولت مرکزی افغانستان وارد گفتگو شود. روسیه با تقویت دولت می‌تواند؛ تهدیدهایی شمال افغانستان را برطرف سازد، اما مسکو به تدریج دو موضوع را درک کرده است نخست این که دولت افغانستان این توانایی را دارد تا خطرات بالقوه و بالفعل شمال افغانستان را برطرف کند و دیگر آن که آمریکا مانع تقویت روابط افغانستان و روسیه می‌گردد. روس‌ها در چند مورد با افغانستان اعلام همکاری کرده‌اند، اما در هر مورد، آمریکا مانع توسعه و گسترش و یا نزدیکی دولت افغانستان با روسیه شده است. به عنوان مثال؛ پیش از آن‌که مسأله داعش مطرح شود، روسیه به بهانه مبارزه با مافیای مواد مخدر، به گونه جدی وارد شد و حتی بعضی مراکز تولید و قاچاق مواد مخدر را در افغانستان بمباران کرد. در این مورد دولت افغانستان و حامیان غربی آن علاقمندی نشان ندادند که این همکاری ادامه یابد. در مثالی دیگر، در زمان دولت وحدت ملی مشاور امنیت ملی افغانستان به روسیه سفر کرد و دولت این کشور ده هزار قبضه سلاح به عنوان اعلام حسن نیت، اهدا کرد. بعد از آن روسیه اعلام کرد که آماده است بالگردهای نظامی به دولت افغانستان کمک کند، ولی در افغانستان مسأله با مشکل مواجه شد و حتی در توزیع ده هزار سلاح نوعی کارشکنی صورت گرفت. در نیروی هوایی نیز نه تنها جایی برای استقبال از طرح روسیه در افغانستان باقی نماند، بلکه در یک اقدام تازه آمریکا اعلام کرد که بالگردهای سابق افغانستان که روسی هستند، باید به بالگردهای آمریکایی تغییر کند تا دیگر حتی افغانستان از نظر قطعات و لوازم نیز به روسیه وابسته نباشد. مسکو از این وضعیت ناامید شده و درک کرد که زمینه‌ توسعه روابط و همکاری‌های امنیتی مشترک بین دولت افغانستان و روسیه وجود ندارد و باید سیاستی مستقلانه را در پیش گیرند.

حال به دنبال واکنش‌ها به رابطه روسیه و طالبان، آیا تغییری در رفتار مسکو رخ خواهد داد؟
عارفی: براساس روابط بین‌الملل زمانی که امنیت ملی کشوری مورد تهدید قرار می‌گیرد، حق دارد برای دفع تهدیدات امنیتی دست به کار شود. بر این اساس وقتی روسیه درک می‌کند که دولت افغانستان نمی‌تواند تهدیدات را دفع کند، ناچار است راه‌های بدیل را جستجو کند. بنابراین کاری از دستش ساخته نیست و مسکو مجبور است تدابیری را برای بهبود وضع امنیتی خود و متحدانش در آسیای مرکزی انجام دهد.

در بعد دیگر قضیه و به دنبال این ‌که طالبان به یک متحد داخلی روسیه تبدیل می‌شود، در خارج از افغانستان، روسیه به دنبال ائتلاف و اتحاد با کدام کشوره است؟ دو گزینه چین و پاکستان مطرح است که روسیه بیش از پیش به آن‌ها متمایل شده است. روسیه تا چه اندازه برای مقابله با تهدیدهای امنیتی، نیاز به هم‌پیمانان منطقه‌ای چون چین و پاکستان دارد؟
عارفی: روسیه به دنبال آن است که محور نیرومندی در آسیا در برابر زیاده‌خواهی آمریکا شکل دهد. در شرایطی که ناتو در سطح اروپا مرتب در حال گسترش است، مسکو نگران گسترش نفوذ ناتو و آمریکا در آسیا است. سیاست‌های عملی آمریکا در آسیا در حال گسترش است و در حال گرفتن تمامی حوزه‌ها است و روز به روز منطقه نفوذ روسیه محدودتر می‌شود. به این دلیل روسیه علاقمند است که چین را با خود هماهنگ سازد. در همین حال بعد از سخنرانی ترامپ در مورد سیاست این کشور در چین و تماس تلفنی او با رییس‌جمهور تایوان، شوکی به چین وارد شد و نزدیکی پکن با روسیه بیشتر شده است. در مورد پاکستان شاید نتوان گفت که پاکستان آماده است که خود را از زیر پیکره آمریکا خلاص کند و به روسیه نزدیک شود. گاهی به دلیل برخی اقدامات ظاهری، مانورهای مشترک و یک‌ سری حسن‌نیت‌های مشترک، اعلام می‌شود که دو کشور در حال نزدیک شدن به یک‌دیگر هستند، اما حقیقت آن است که روسیه برای استفاده از تمام فرصت‌های منطقه، در برابر تهدیدی آمریکا و غرب تلاش خواهد کرد.
 
سطح روابط پاکستان با آمریکا اکنون به پایین‌ترین سطح خود رسیده است. دیده می‌شود که تغییراتی جدی در نوع رویکرد آمریکا در قبال پاکستان در حال نمایان شدن است، شاید این تغییر با توجه به چهره‌های اطراف دونالد ترامپ به دولت او نیز منتقل شود، چه این‌که کنگره آمریکا اعلام کرده بیش از نیم کمک‌های این کشور به پاکستان، مشروط به مبارزه با شبکه حقانی است.
عارفی: مشکل در این‌جاست که در پاکستان یک مرکز واحد تصمیم‌گیری وجود ندارد. در پاکستان دولت‌های منتخب و غیرنظامی یک سیاست خارجی و بخش نظامی سیاست دیگری را در پیش می‌گیرند.  بخش غیرنظامی در پاکستان تمایل دارد که در برابر آمریکا نوعی استقلال عمل از خود نشان دهد، ولی ارتش پاکستان بسیار با آمریکا نزدیک است. ارتش پاکستان از نظر کمک‌های مالی، قطعات و امکانات و از لحاظ اطلاعاتی، نه تنها رابطه نزدیکی با آمریکا دارد، بلکه به این کشور وابسته است؛ بنابراین بسیار سخت است که بگوییم ارتش پاکستان تغییر موضع دهد. بر این اساس، علی‌رغم تلاش‌هایی که در ماه‌های اخیر بین پاکستان و آمریکا یا بین پاکستان و روسیه اتفاق افتاده، از نظر اساسی و بنیادی، احتمال کمی می‌دهیم که پاکستان این آمادگی را داشته باشد یا بتواند از آمریکا فاصله بگیرد و خود را به روسیه نزدیک کند. موارد مختلفی بوده که رابطه پاکستان با آمریکا تیره شده و حتی کمک‌ها قطع گردیده اما در هیچ از این موارد، پاکستان گزینه‌ای جز آمریکا نداشته است و به سمت آمریکا بازگشته است. بر این اساس، این بار هم احتمال آن نیست که پاکستان با روسیه روابط گرمی برقرار کند به گونه‌یی که در جبهه مخالف آمریکا قرار گیرد.
 
سطح فعلی روابط روسیه و پاکستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این روابط از سوی روسیه یا پاکستان بزرگ‌نمایی نشده است؟     

عارفی: تاکنون تغییرات خاص و چشم‌گیری در روابط دو کشور به وجود نیامده، فقط دو کشور گفته‌اند که مانورهای مشترک نظامی برگزار می‌کنند و در یک مورد هم برگزار شد، و بعد هر دو طرف برای گسترش روابط ابراز علاقمندی کرده‌اند. در این بین، شاید روسیه بیشتر تلاش کند تا بتواند توجه پاکستان را به خود جلب کند، اما تغییر جدی به میان نیامده است. سطح روابطی که برای پاکستان خیلی مهم است، سه بعد دارد:
ـ اول به لحاظ اقتصادی که هیچ چراغ سبزی از سوی روسیه به پاکستان برای سرمایه‌گذاری و کمک‌های بلا عوض داده نشده است.
ـ به لحاظ مسائل امنیتی نیز هند مهمترین تهدید علیه پاکستان است. آیا روسیه علاقمند است در برابر هند، از پاکستان حمایت کند؟ بنابراین روابط روسیه- هند، محدودیتی فراروی گسترش روابط مسکو – اسلام آباد خواهد بود.
ـ اما از لحاظ سیاسی، روسیه و پاکستان می‌توانند کم و بیش مانور داده و خود را نزدیک نشان دهند، لذا یک رویکرد مثبت سیاسی میان دو کشور وجود دارد، ولی بیش از این، تغییرات خاصی در روابط بین روسیه و پاکستان به وجود نیامده است.
 
آیا روس‌ها درک لازم را نسبت به پاکستان دارند؟
عارفی: یقینا روس‌ها شناخت خوبی دارند و درک می‌کنند که مشکلات و موانع بسیاری وجود دارد تا رابطه قابل اعتمادی را با پاکستان برقرار کند. روسیه می‌داند نفوذ انگلیس و آمریکا در بین گروه‌ها، احزاب سیاسی، ارتش و اشراف سیاسی پاکستان به گونه‌ای است که نمی‌تواند در برابر این نفوذ، جای پای قابل اعتمادی بیابد.
 
شما پیشتر به روابط هند و روسیه اشاره کردید، فکر می‌کنید در سطح منطقه روسیه با کدام کشور دیگر می‌تواند هم‌پیمان شود؟
عارفی: زمینه ارتباطات روسیه با هند بیش از پاکستان است، هند در گذشته همیشه رابطه خوبی با روسیه داشته و بالاتر از آن، در این کشور گروه‌های سوسیالیستی هنوز بسیار نیرومند هستند، حتی احزاب کمونیستی خیلی فعالی در هند وجود دارد. آن‌ها هنوز شعار سوسیالیسم و کمونیستی سر می‌دهند و خواهان نزدیکی با روسیه هستند. بنابراین روسیه در هند بیش‌تر می‌تواند کار کند و سابقه همکاری‌های بسیار مثبتی میان مسکو و دهلی وجود دارد، اما در حال حاضر شرایط تغییر کرده و هند کمی خود را به سمت آمریکا متمایل ساخته است.
 
به عنوان بحث پایانی و با توجه به عواملی که در بالا ذکر کردید، آیا روس‌ها همان‌طور که در پرونده هسته‌ای ایران و مسأله بحران سوریه نقش قابل توجهی بازی کردند، در حوزه افغانستان نیز می‌توانند به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار عرض اندام کنند؟
عارفی: با توجه به این‌که دولت افغانستان فعلا رابطه تنگاتنگ و ناگسستنی با آمریکا دارد، بسیار سخت است که روس‌ها بتوانند از طریق دولت این کشور در افغانستان اثرگذار باشند، اما روس‌ها از طریق گروه‌های اپوزیسیون، مخالف و گروه‌هایی که در درون دولت نفوذ دارند، می‌توانند اثرگذار بوده و نگرانی‌هایی را برای آمریکا ایجاد کنند. روسیه از طریق توسعه روابط با ایران نیز می‌تواند سیاست‌های خود را در منطقه و در برابر نفوذ آمریکا تقویت کند و این زمینه وجود دارد.
 
در بحث ایران، روسیه و ایران تا چه اندازه منافع مشترک دارند و روابط دو کشور حتی بیش از روابط با پاکستان می‌تواند تأثیرگذار باشد؟
عارفی: منافع مشترک ایران و روسیه بسیار زیاد است. این دو کشور در مجموع از وضعیت کنونی افغانستان و از این‌که آمریکا در رأس امور قرار دارد و تمام مسائل و سیاست‌های کلان این کشور در دست آمریکا باشد، ناراضی هستند. از سوی دیگر، هر دو کشور احساس می‌کنند که نفوذ منطقه‌ای آنها از سوی آمریکا با خطر مواجه است، همان نگرانی که هر دو در خاورمیانه داشتند. ورای آن، فرصت‌های اقتصادی بین دو طرف هر روز رو به گسترش است. ایران تمایل دارد که حوزه مشترک اقتصادی و ترانزیتی جنوب آسیا به سمت آسیای مرکزی تا روسیه را از طریق این کشور به هم متصل شود. روسیه نیز با استفاده از بندر چابهار ایران می‌خواهد یک راه ترانزیت کالا را از دریای آزاد تا روسیه بسازد که از داخل آسیای مرکزی می‌گذرد.         

ایران شرقی: پس زمینه ائتلاف و نزدیکی میان روسیه و ایران در مسأله افغانستان، نسبت به نزدیکی روسیه و پاکستان بیشتر است؟
عارفی: زمینه همکاری بین ایران و روسیه بیشتر از روسیه و پاکستان است و تردید دارم که روسیه بتواند با پاکستان روابط نزدیکی برقرار کند.
 
ایران شرقی: با توجه به رابطه پاکستان با طالبان، روسیه تا چه حد می‌تواند از این رابطه به نفع خود استفاده کند؟
عارفی: در این‌جا موضع روسیه می‌تواند این‌گونه باشد که بگوید به صورت موردی و محلی با گروه‌های طالبان همکاری کرده و وارد گفتگو می‌شود. برای روسیه، بیش‌تر آن بخشی از طالبان مهم است که در شمال افغانستان فعالیت و حضور دارند، نه کل طالبان، چون کل طالبان در مجموع تهدیدی برای روسیه است. روسیه از افکار طالبانی و نفوذ این افکار و رشد آن در افغانستان که احتمال سرایت آن به آسیای مرکزی وجود دارد، نگران است، بنابراین فقط با طالبان محلی و در یک چارچوب محدود ارتباط برقرار می‌کند. اگر این‌گونه باشد، پاکستان نیز از تضعیف طالبان در افغانستان زیاد احساس تهدید نخواهد کرد و نقطه مشترکی بین دو کشور وجود دارد.
انتهای پیام/.


کد مطلب: 595

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/interview/595/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir