کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

آینده روابط روسیه و آسیای مرکزی

"بازی بزرگ" روسیه در خاورمیانه و تأثیر آن بر کشورهای پساشوروی

http://russiancouncil.ru/analytics-and-comments/analytics/-bolshaya-igra-na-blizhnem-vostoke-dlya-rossii-i-sng/#detail , 29 آذر 1396 ساعت 12:57

مترجم : موسسه مطالعات راهبردی شرق، الهام چرمگی


ایران شرقی/

در نتیجه موفقیت‌های سیاست روسیه در خاورمیانه، شرایط جدید و مساعدی برای اقتصاد روسیه و همچنین سیاست آن در دیگر مناطق از جمله، فضای پساشوروی ایجاد می‌شود. اگر فرصت‌های به دست آمده، هر چند جزئی محقق شوند، می‌توان معتقد بود که تمرکز بر امور خاورمیانه حتی به بهای کاهش فعالیت در دیگر مناطق، موجه و منطقی خواهد بود. تصور می‌شود که در سال 2018 مسکو به مشکلات انباشته شده در خارج نزدیک توجه بیشتری کند.

شرایط جدید ممکن است برای کشورهای مستقل مشترک‌المنافع به معنای سیاست توسعه‌طلبانه‌تر روسیه در جهات مختلف باشد. این احتمال وجود دارد که روسیه از متحدان اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی بازده و منافع بیشتری را در سطح اقدامات سیاسی و دیپلماتیک بدست آورد.

افزایش شدید روابط با ترکیه پس از پیروزی در سوریه، احیای ساخت و ساز خط لوله گاز "جریان ترکیه" را امکان‌پذیر ساخته است. در صورت عدم ترانزیت گاز روسیه از طریق قلمروی بی‌ثبات اوکراین، اهمیت مسائل محلی فی‌مابین روسیه و اتحادیه اروپا، برای مسکو و بروکسل به شدت کاهش خواهد یافت و ممکن است به تغییر موضع کل اروپا پیرامون مسائل «دنباس»، «کریمه» و تحریمات ضد روسی منجر شود.

تجربه خاورمیانه نشان می‌دهد که روسیه قادر است مسئولیت تامین امنیت منطقه‌ای و حل و فصل مسائل از طریق ابزارهای نظامی و دیپلماتیک را به عهده گیرد. در آسیای مرکزی، مسئله امنیت اهمیت خود را از دست نداده است. در این راستا، علاقه بازیگران منطقه‌ای به حضور نظامی-استراتژیک روسیه افزایش خواهد یافت.

در سال‌های اخیر اغلب شنیده می‌شود که روسیه بیش از حد در سیاست خارج دور (به خصوص خاورمیانه) متمرکز شده است. "مسکو به کجا می‌نگرد؟" – بسیاری این سوال را دارند. چرا که سیاست روسیه را در فضای پساشوروی به اندازه کافی فعال نمی‌دانند. منطق، مفهوم و هدف سیاست روسیه چیست؟ آیا این سیاست اشتباه نیست؟ آیا اشتیاق به جاه‌طلبی‌های سیاسی به ضرر واقعیت‌های فعلی این کشور نیست؟ اکنون که عملیات در سوریه به پایان رسیده است،  باید درک کرد که روسیه در چارچوب استراتژی طولانی مدت به چه چیزی دست یافته و این موضوع چگونه در فرآیندهای سیاسی کشورهای مستقل مشترک‌المنافع تاثیر دارد. تجزیه و تحلیل دقیق نشان می‌دهد که رویدادهای خاورمیانه عواقب درازمدتی برای روسیه و همسایگانش خواهند داشت.

هدف مبارزه

براساس اطلاعات بی پی، در حال حاضر، بیش از 30% از تولید جهانی نفت و بیش از 52% از تولید نفت نیم‌کره شرقی به خاورمیانه تعلق دارد. نقش این منطقه می‌تواند در دراز مدت افزایش یابد، چرا که 47.3% از ذخایر جهانی "طلای سیاه" یا 71% از ذخایر نیمکره ما به آن تعلق دارد.

علاوه بر اهمیت اقتصادی نفت، سال‌های اخیر نشان داده‌اند که ارزش‌گذاری‌های نفت در میان مدت بر ارزش کل مواد خام (از جمله مواد خام با تکنولوژی بالا، آلومینیوم یا اورانیوم غنی شده) تاثیر زیادی دارد. قراردادهای مربوط به کنترل تولید در سطح اوپک که در آن عربستان سعودی، ایران و قطر نقش کلیدی را ایفا می‌کنند و از میان قدرت‌های خارجی منطقه‌ای تنها روسیه و ونزوئلا اعتبار زیادی دارند می‌توانند یک نمونه آشکار باشند. رویدادهای سال‌های 2017-2016 نشان دادند که قراردادهای منعقد شده با کشورهای خاورمیانه در مورد سطح تولید نفت، امکان تحمیل ارزش کوتاه مدت نفت و تا حدودی تأثیرگذاری بر نرخ رشد اقتصادی جهان را فراهم می‌آورند.

ایجاد مواضع قوی در منطقه برای مسکو نه تنها به معنای بهبود اساسی وضعیت اقتصادی در آینده نزدیک، بلکه به معنای گسترش امکانات سیاسی و اقتصادی در غرب و شرق است.

نفوذ نظامی-سیاسی در منطقه برای هر یک از کشورهای تولید کننده نفت مانند روسیه و آمریکا سودهای عظیم مستقیم و غیر مستقیم ناشی از عوامل سیاسی را موجب می‌شود. برآورد تقریبی اصلاح قیمت نفت از 40 تا 63 دلار برای روسیه بیش از 92 میلیارد دلار در سال یا 7.7% از تولید ناخالص داخلی روسیه را بدون در نظر گرفتن درآمد حاصل از دارایی‌های خارجی شرکت‌های روسی شامل می‌شود. با توجه به افزایش قیمت کالاهای صادراتی، روی سخن پیرامون درآمد 250-200 میلیارد دلاری در سال یا تقریبا 20% از تولید ناخالص داخلی بوده که در بلند مدت روشی برای حذف وابستگی بخش نفت و گاز روسیه به ذخایر طبیعی است.

براساس اطلاعات بی‌پی، سهم روسیه در ذخایر نفت جهانی دو برابر کمتر از سهم این کشور از تولید فعلی جهانی است. در 15-10 سال آینده این اختلاف می‌تواند با اکتشاف توسعه تکنولوژی‌ها جبران شود، اما بعدها ممکن است مسئله ضرورت دسترسی فعال شرکت‌های نفت روسیه به بازار بین‌المللی از جمله، برای تامین تقاضای روسیه بوجود آید.

مسیر دریایی اصلی تحویل کالاها از آسیای جنوب شرقی به اروپا که ارزان‌تر، اما طولانی‌تر از ترانزیت زمینی است از دریای سرخ عبور می‌کند. اگر روسیه با استقرار پایگاه نیروی دریایی در سوریه، سودان جنوبی یا حتی مصر، در منطقه تقویت شود، در اینصورت عملا تمام مسیرهای ترانزیتی بین غرب و شرق (مسیر دریایی شمالی، جاده ابریشم جدید، کانال سوئز) را کنترل خواهد کرد.

بدین ترتیب، ایجاد مواضع قوی در منطقه برای مسکو به معنای نه تنها بهبود اساسی وضعیت اقتصادی در آینده نزدیک، بلکه به معنای گسترش شدید امکانات سیاسی و اقتصادی در غرب و شرق است. اگر روسیه چنین منبع سیاسی در اختیار داشته باشد، بعید است که جنگ تحریم‌ها در قالب فعلی آن امکان‌پذیر باشد و بحران در اوکراین نیز براساس یک سناریوی کاملا متفاوت توسعه می‌یابد.

ویژگی‌های حاکمیت منطقه‌ای

به دلایل عینی، کشورهای خاورمیانه تا نیمه دوم قرن 20 در وضعیت عقب‌ماندگی نظامی-فنی از بزرگ‌ترین قدرت‌های جهانی قرار داشتند. این باعث شد که دولت‌های منطقه‌ای نتوانند بدون کمک قدرت‌های بزرگ خارجی اعمال زور را در انحصار خود داشته باشند. شکست برنامه هسته‌ای لیبی، اتمام جنگ سرد و نتایج جنگ در خلیج فارس در سال‌های 1991-1990 باعث شد که آمریکا که پایگاه‌های نظامی منطقه‌ای‌اش ضامن امنیت بودند، به بازیگر خارجی اصلی در منطقه تبدیل شود.

با این حال، آمریکا به دلیل اشتباهات فاحش نتوانست سلطه خود را در قرن 21 حفظ کند. پس از رویدادهای 11 سپتامبر در واشنگتن، تحت تاثیر احساسات، سیاست توسعه‌طلبی تهاجمی این کشور در کشورهای خاورمیانه، آفریقای جنوبی و آسیایی غالب شد. پس از حمله نظامی به افغانستان (سال 2001) و عراق (سال 2003)، دولت «جرج بوش» طرح "دموکراتیزه کردن" و تحریک انقلاب‌های رنگین را آغاز نمود. نتیجه این اقدامات بوش، در سال 2011 (در دوران رشد محلی قیمت مواد غذایی در منطقه) به سقوط چندین رژیم منجر شد.

اگرچه آمریکا نشان داد که می‌تواند رژیم‌های منطقه‌ای را از طریق فشار نظامی یا سیاسی برچیند، اما در عین حال ثابت کرد که نمی‌تواند مواضع دولت‌های به قدرت رسیده توسط خود را تامین کند. جنگ‌های طولانی در افغانستان و عراق تا حد زیادی نتیجه عدم درک کارشناسان و سیاست‌مداران آمریکایی از وضعیت واقعی منطقه بود. مداخله آمریکا به جنگ‌های داخلی طولانی در لیبی و سوریه و ظهور پدید داعش هم منجر شد.

عملیات نظامی موفق نیروهای هوا فضای روسیه در سوریه وضعیت منطقه را به طور اساسی تغییر داد. این عملیات نشان داد که مسکو می‌تواند از یک نظام سیاسی علی‌رغم اراده آمریکا و ناتو دفاع کرده و همچنین تروریست‌ها را با ابزار نظامی نابود کند. در عین حال، نیروهای روسیه سطح بالای تجهیزات، مهارت رزمی و توانایی اجرای عملیات گسترده با حداقل هزینه را نشان دادند. عملیات نظامی نتایج سیاسی زیر را نیز به دنبال داشت: گسترش و مدرنیزه کردن دو پایگاه نظامی طولانی مدت در قلمروی سوریه (حمیمیم و طرطوس)، ایفای نقش داور سیاسی و متحد کلیدی دولت جدید در لیبی. روسیه همچنین حق استفاده از فرودگاه‌های نظامی مصر و تاسیس پایگاه نیروی دریایی در سودان جنوبی را دریافت کرد. سطح روابط آن با ترکیه و عربستان سعودی که متحدان واشنگتن در منطقه بودند نیز به شدت افزایش یافت.

در نتیجه، جهانیان روسیه را به عنوان رهبر در میان کشورهای صادرکننده نفت تلقی می‌کنند: رسانه‌های آمریکایی براساس نتایج مذاکرات نوامبر پیرامون محدودیت تولید نفت، پوتین را "پادشاه اوپک" نامیدند. تصمیم بعدی اوپک که با تفاهم‌های روسیه-عربستان سعودی تطابق داشت، نشان داد که نفوذ مسکو به بازار نفت واقعا در حال تقویت است.

علاوه بر این، روسیه با ترکیه و عربستان سعودی قراردادهایی برای تحویل سلاح‌های 6 میلیارد دلاری منعقد کرد، اگرچه آمریکا و انگلیس تحویل‌دهندگان اسلحه به این کشورها به شمار می‌رفتند. آغاز برنامه‌های بزرگ همکاری در حوزه‌های اقتصادی و علمی با عربستان سعودی هم در برنامه قرار گرفت. البته صحبت در مورد حل و فصل تمام مشکلات و اتمام مبارزه اشتباه است، اما موفقیت‌های آشکار روسیه در خاورمیانه نیز بر همگان واضح است.

عواقب اقدامات روسیه برای فضای پساشوروی

همانطور که در بالا اشاره شد، "بازی" روسیه در خاورمیانه می‌تواند به تغییرات مهمی در سیاست پساشوروی منجر شود. بهبود شدید روابط با ترکیه پس از پیروزی در سوریه قبل از هر چیز، از سرگیری ساخت و ساز خط لوله گاز "جریان ترکیه" (برای تحویل گاز روسیه به اروپای شرقی و بالکان) را امکان‌پذیر ساخت. این پروژه علاوه بر ساخت "جریان شمالی-2" به کاهش شدید وابستگی روسیه به امکانات ترانزیتی بلاروس و اوکراین منجر می‌شود.

اگر اهمیت مینسک به لطف عملکرد راه‌آهن ابریشم (چین-قزاقستان-روسیه-بلاروس-اتحادیه اروپا) حفظ شود، مواضع «کی‌یف» از لحاظ اقتصادی و سیاسی تضعیف خواهد شد. در حال حاضر، اوکراین زیان‌های مالی مستقیم تغییر مسیر ترانزیت گاز را پیش‌بینی می‌کند و در طی سال‌های آینده می‌توان در انتظار تغییرات سیاسی در روابط با اتحادیه اروپا پیرامون مسئله اوکراین بود.

در پروژه "جریان ترکیه" علاوه بر ترکیه، ایتالیا و آلمان که به منظور حفاظت از مزایای ترانزیتی خود ممکن است اجرای یک سیاست کمتر دوستانه‌ نسبت به کی‌یف را آغاز کنند، حضور دارند. در صورت عدم ترانزیت گاز روسیه از طریق قلمروی بی‌ثبات اوکراین، اهمیت مسائل محلی فی‌مابین روسیه و اتحادیه اروپا، برای مسکو و بروکسل به شدت کاهش خواهد یافت و ممکن است به تغییر موضع کل اروپا پیرامون مسائل «دنباس»، «کریمه» و تحریمات ضد روسی منجر شود. هدف روابط اخیر رئیس‌جمهور روسیه با رهبران چین و لهستان را می‌توان گسترش نفوذ روسیه در شرایط جدید تلقی کرد.

همچنین احتمال تغییر سیاست بین‌المللی در قفقاز وجود دارد. پس از گسترش حضور نظامی در سوریه به شیوه‌ای منطقی، اهمیت پایگاه 102 روسیه در گومری که از یک پاسگاه در جنوب می‌تواند به یک واحد نظامی صرفا محلی تبدیل شود، کاهش می‌یابد. حذف این پایگاه از انجام عملیات در سوریه به اصرار طرف ارمنی هم ممکن است به این کاهش اهمیت کمک کند.

در این پس زمینه، همکاری فعال روسیه با ترکیه و آذربایجان نمی‌تواند موجب نگرانی ایروان نشود. آذربایجان در سال 2016 وارد پروژه کریدور حمل و نقل بین‌المللی "شمال-جنوب" (ایران-آذربایجان-روسیه) و خط انتقال انرژی فراملی در همان مسیر شد. البته بعید است که مسکو در سیاست قفقاز از ایروان به باکو تغییر جهت دهد. با این حال، در شرایط جدید ارمنستان مجبور است تلاش بیشتری برای حفظ روابط با روسیه انجام دهد.

می‌توان در آسیای مرکزی در انتظار روابط نزدیک مسکو و کشورهای ترک زبان منطقه بود. اتحاد تاکتیکی بین مسکو و آنکارا امکاناتی را برای تفسیر کاملا جدید ایده "شورای همکاری کشورهای ترک زبان" با حضور روسیه (ملل ترک زبان در روسیه نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند) ایجاد می‌کند. ایده همکاری ملل ترک زبان ممکن است از مکانیسم قدرت نرم ترکیه به یک پروژه فرهنگی در چارچوب همگرایی اوراسیا – با رهبری روسیه – تبدیل شود.  
تجربه خاورمیانه همچنین نشان می‌دهد که روسیه قادر است مسئولیت تامین امنیت منطقه‌ای و حل و فصل مسائل پیچیده با ابزارهای نظامی و دیپلماتیک را به عهده گیرد. در آسیای مرکزی به دلیل جنگ داخلی با افغانستان، مسئله امنیت هم برای کشورهای منطقه و هم برای چین (چین آسیای مرکزی را به عنوان منطقه ترانزیتی و منبع مواد معدنی در نظر می‌گیرد) بسیار مبرم است.

در آینده چه خواهد شد؟

در شرایط جدید، ارمنستان مجبور است تلاش بیشتری برای حفظ روابط با روسیه کند.
در نتیجه موفقیت‌های سیاست روسیه در خاورمیانه شرایط مساعد جدیدی برای اقتصاد روسیه و همچنین سیاست این کشور در دیگر مناطق از جمله، فضای پساشوروی ایجاد می‌شود. اگر امکانات بدست آمده، هر چند جزئی محقق شوند، می‌توان معتقد بود که تمرکز بر امور خاورمیانه حتی به بهای کاهش فعالیت در دیگر مناطق منطقی و موجه خواهد بود.

شرایط جدید ممکن است برای کشورهای مستقل مشترک‌المنافع به معنای سیاست توسعه‌طلبانه‌تر روسیه در جهات مختلف باشد. این احتمال وجود دارد که روسیه در سطح اقدامات سیاسی و دیپلماتیک، سود بیشتری از متحدان خود در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی بدست آورد.

در حال حاضر، بسیاری از کشورها موضعی منفعل داشته و تمایل دارند بی‌طرفی خود را در شرایط نامشخص حفظ کنند. مباحثات مربوط به وضعیت سوریه و اوکراین نشان دادند که بسیاری از کارشناسان و سیاست‌مداران کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی مواضع انزواطلبانه داشته و حتی به فاصله گرفتن از روسیه به منظور جلوگیری از ایجاد مشکلات احتمالی رفتار کردند.

با توجه به پیروزی در سوریه و وضعیت اقتصادی مساعد (در نتیجه موفقیت‌ها در خاورمیانه) می‌توان انتظار داشت که در سال 2018 پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، مسکو به مشکلات انباشته شده در خارج نزدیک توجه کند. قطعا در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا مسئله جلوگیری از صادرات مجدد کالاهای تحریم شده از طریق بلاروس و واردات مواد خام از چین (از طریق قزاقستان و قرقیزستان) مطرح خواهد شد. مسئله تبدیل سازمان پیمان امنیت جمعی از ائتلاف کاملا دفاعی به بلوک نظامی-سیاسی فعال نیز مطرح خواهد شد. بحث مربوط به امکان اعزام نیروهای حافظ صلح به نقاط بحرانی از جمله، سوریه و دنباس در شورای امنیت جمعی سازمان در مینسک به این امر اشاره دارد. اعزام نیروهای نظامی بزرگ توسط متحدان مسکو بعید است، اما حضور گروه‌های کوچک افسران ناظر ممکن است اهمیت سیاسی داشته باشد.

 جهت‌گیری خاص این تغییرات، به اینکه روسیه کدام تصمیمات و پروژه‌های جدید را با همکاری شرکای اصلی پساشوروی مطرح خواهد کرد، بستگی خواهد داشت. با این حال، در حال حاضر، مشخص است که این تغییرات اجتناب ناپذیرند. رویدادهای خاورمیانه که یک بازی بزرگ غیر قابل درک به نظر می‌رسند، بر رویدادهای کشورهای مستقل مشترک‌المنافع تاثیر مستقیم و غیر مستقیم دارند.


کد مطلب: 1133

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/1133/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir