کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اهداف چین در منطقه آسیای مرکزی

توسعه‌طلبی چین در آسیای مرکزی

stanradar , 15 آبان 1395 ساعت 11:14

مترجم : موسسه مطالعات راهبردی شرق، الهام چرمگی

به باور برخی کارشناسان، چین یک شریک پربرکت و بخشنده برای کشورهای آسیای مرکزی نبوده و اغلب شرایط بسیار سختی را برای ورود سرمایه‌های خود به منطقه تحمیل می‌کند. در اینجا، این سوال مطرح می‌شود که آیا این نفوذ اقتصادی چین با گذشت زمان به نفوذ سیاسی تبدیل نخواهد شد؟ و آیا پس از استقرار چینی‌های قومی، چین بر منطقه غالب نخواهد شد؟


ایران شرقی/ چینی‌ها طی سال‌های حضور در آسیای مرکزی، ضمن افزایش نفوذ اقتصادی خود، به خرید دارایی‌ها، ساخت و افتتاح واحدهای جدید، سرمایه گذاری در منطقه و ارائه وام به دولت‌ها پرداخته و مهندسان و کارگران چینی هم پروژه‌های خود را در کشورهای آسیای مرکزی محقق می‌کنند. در اینجا، این سوال مطرح می‌شود که آیا این نفوذ اقتصادی با گذشت زمان به نفوذ سیاسی تبدیل نخواهد شد؟ آیا پس از استقرار چینی‌های قومی، چین بر منطقه غالب نخواهد شد؟
اگرموقعیت چین را با روسیه مقایسه کنیم، دراینصورت، می‌توان تضاد بسیار عجیبی را مشاهده کرد. چینی‌ها، سرمایه‌ها و شرکت‌های چینی در روسیه هم حضور دارند، اما مشکل آنها اغلب به گونه‌ای دیگر تلقی می‌شود،
این در حالی است که حدود 7 تا 10 سال پیش، ترس از توسعه‌طلبی چین در روسیه وجود داشت. با توجه به اینکه چین و شهروندان آن در طی سال‌های گذشته تغییر زیادی نکرده‌اند، این سوال مطرح می‌شود که تفاوت حضور آنها در روسیه و آسیای مرکزی در چیست؟ تهدید چین در خصوص چه موضوعاتی میتواند تلقی گردد؟
 چین یک شریک "پربرکت و بخشنده" برای کشورهای آسیای مرکزی نبوده و اغلب شرایط بسیار سختی را برای ورود سرمایه‌های خود به منطقه تحمیل می‌کند. بدین ترتیب، یک "قرارداد" کلیشه‌ای متوسط بین آنها وجود دارد:
-سهم حداقل 50 درصدی سرمایه‌گذار چینی در پروژه ایجاد شده و توسعه یافته؛
-استفاده بسیار گسترده از فن‌آوری‌های چین و یا دیگر شرکت‌های چینی در منطقه؛
-حداکثر مشارکت نیروی کار، از جمله کارگران ساختمانی چین در منطقه.
چینی‌ها عملگرا هستند. رویکرد آنها بازگشت بسیار سریع یوان‌های سرمایه‌گذاری شده به اقتصاد چین بدون در نظر گرفتن محدودسازی تولید در جهت منافع تجارت محلی است. زیرا، کاملا منطقی است که تجارت محلی و چین هر کدام منافع خود را حفظ می‌کنند.
 چینی‌ها فریاد نمی‌زنند و تهدید و قتل عام هم نمی‌کنند. اما در اینجا نکته ظریفی وجود دارد و آن این است که چین ترجیح‌ می‌دهد با مقامات ملی در شرایط زیر مذاکره کند: آنها قرارداد لازم را با درجه خاصی از محدودسازی تولید امضا کرده و در عین حال، مبلغ خاصی را در قالب وام یا کمک هزینه دریافت می‌کنند. بدین ترتیب، اگر دولتی از افق استراتژیک برنامه ریزی محروم باشد، در اینصورت، می‌تواند یک اشتباه را بارها تکرار کند.
با گذشت زمان، شرایط تخصیص مبالغ "فوری" سخت‌تر می‌شود. به عنوان مثال، تفاهم‌نامه "بانک صادرات- واردات" چین با قرقیزستان در مورد تخصیص وام برای پوشش کسری در بودجه، امتناع از حق حاکمیت را براساس شرایط مذکور در نظر دارد که امکانات وسیعی را برای اخذ بودجه در آینده نه از طریق دادگا‌ه‌های قرقیزستان، بلکه از طریق دادگاه‌های چینی فراهم می‌کند.
 پیش‌بینی‌های جنجال آفرین "اشغال چین" به سختی قابل توجیه است. در جهان مدرن، هرگونه تصرف ارضی بسیار کمرشکن است، زیرا هر یک از "مهاجمین" وظیفه تامین اجتماعی سرزمین‌های اشغالی، توسعه زیرساخت تا سطح کوچک و غیره را به عهده می‌گیرد.
چین در آسیای مرکزی به نفت قزاقستان و گاز طبیعی ازبکستان و ترکمنستان نیاز داشته و به منظور جلوگیری از توقف ترانزیت گاز به قزاقستان، به دنبال ساخت خطوط لوله و جاده‌های الترناتیو از قرقیزستان و تاجیکستان بوده و در عین حال، با ساخت پل در رودخانه آمور (به منظور عدم وابستگی به آستانه در بخش ترانزیت به اتحادیه اروپا) همکاری ترانزیتی با روسیه را افزایش می‌دهد.
با مقایسه سیاست چین و ایالات متحده، می‌توان مشاهده کرد که آمریکایی‌ها به دلیل فاصله شرکت‌های صنعتی‌شان از منابع، به ساخت و ساز واحدهای نظامی برای تامین حضور استراتژیک خود در منطقه بیشتر از منابع طبیعی علاقمندند. منافع چین هم به دلیل نزدیکی‌اش به منابع، ماهیتی عمدتا اقتصادی دارند که می‌توان آن را در افغانستان هم مشاهده کرد: واشنگتن در حال ساخت فرودگاه‌های نظامی و پکن در حال ساخت شرکت‌های استخراج معدن است.
 چین یک کشور قدرتمند توسعه یافته بوده و مانند بسیاری از کشورها، آماده دفاع از منافع خود به ضرر دیگران است، به همین دلیل، وجود تهدیدش قابل انکار نیست.
 موقعیت روسیه در منطقه به دلیل وجود زنجیره‌های مشترک ارزش افزوده (زنجیره‌هایی که در طول دوره اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شده‌اند و احیا و توسعه‌شان سود آورتر از بهره‌برداری از منطقه تا قبل از به مصرف رساندن منابع طبیعی است) به مراتب تکمیل کننده‌تر است. بنابراین شرکت‌های روسی می‌توانند شرایط بهتری را به شرکای آسیای مرکزی ارائه دهند و حتی به پروژه‌های سودآور در کوتاه مدت (به امید سودهای آینده) بپیوندند. در این راستا، افق برنامه ریزی روسیه دورتر از افق آمریکا و چین (که آن را صرفا یک شریک موقت موقعیتی در نظر می‌گیرند) است.
اما اکنون به چین برمی‌گردیم. ما ثابت کردیم که این کشور همانند هر شریکی که آماده است با سوء استفاده از ضعف شما، شرایط بسیار نامساعد را پیشنهاد دهد، خطرناک است.
آیا می‌توان بر آن غالب شد؟
روسیه به راه‌‌اندازی چندین پروژه امیدوارکننده با تکنولوژی بالا در زمینه حمل و نقل هوایی و راه آهن با چین پرداخت. هر دو طرف به نحوی در مورد توزیع یکنواخت درآمدها و محدودسازی واحدهای تولیدی خاص به نفع دو طرف توافق کردند، بدون اینکه روابطشان را تا مدل کاملا استثماری پایین بیاورند. در اینجا، سخن پیرامون طراحی هواپیمای مسافربری  С-919 (که باید پس از راه‌اندازی به مدل کلیدی برای ارتقاء بازار حمل و نقل هوایی مسافران تبدیل شود) است.
برای طرف چینی، پیشنهادات روسیه چندان راه سریعی برای بازپس گرفتن سریع پول‌های سرمایه گذاری شده نیست. این بدان معناست که تجارت چین به دنبال راه‌هایی برای کاهش هزینه‌ها اما بدون درگیری مستقیم با منافع فدراسیون روسیه است.
به عنوان مثال، مشخص است که شرکت‌های چینی به هنگام اجرای پروژه‌ها در روسیه به دنبال بهینه‌سازی پایه مالیاتی در کشور، ضمن تزریق بودجه از طریق شرکت‌های «آفشور» هستند. با توجه به این "اصلاح" (بهبودی)، بر اساس برخی برآوردها، میزان سرمایه‌گذاری‌های واقعی از چین به روسیه به  33 میلیارد دلار در پایان سال 2015 رسید، که ممکن است کمی بیش از کل سرمایه گذاری‌های چین در آسیای مرکزی باشد.
البته، بیشکک یا دوشنبه نمی‌توانند ضمن دستیابی به شرایط واقعا مفید همکاری، آزادانه به پکن فشار آورند، زیرا منابع و واحدهای بلامنازع آنها به مراتب کمتر است. اما اگر کشورهای منطقه همکاری خود را با چین پس از امضای چیزی در قالب "تبانی" هماهنگ کنند، وضعیت ممکن است تغییر کند.
چین، روسیه و قزاقستان را شرکای برابر دانسته و دستور کار خود را به دیگر کشورهای آسیای مرکزی به طور بسیار ساده و ارزان تحمیل می‌کند.
بنابراین، چین همانند هر کارفرمای بدبینی خطرناک است. اما نباید از آن ترسید، بلکه باید تلاش نمود و به شرایط مطلوب معاملات دست یافت. اگر کشورهای پساشوروی اینگونه عمل کنند، در اینصورت "تهدید چین"، دیگر ترس فلج کننده اراده را بر نمی‌انگیزد.
 


کد مطلب: 144

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/144/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir