ایران شرقی 29 خرداد 1399 ساعت 11:27 https://www.iess.ir/fa/analysis/2270/ -------------------------------------------------- ارتش و سیاست گذاری در پاکستان عنوان : تاملی بر "دکترین باجوا" -------------------------------------------------- "دکترین باجوا" مفهوم منحصر به فردی است که توسط فرمانده ارتش کنونی پاکستان و مبتنی بر واقع‌گرایی استراتژیک با اهداف کلیدی در جهت برقراری صلح و رفاه در پاکستان و منطقه ارائه شده است. هدف اصلی پیش‎بینی‎شده در این دکترین، علاوه بر بهبود روابط این کشور با سازمان ملل، OIC، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ترکیه، ژاپن و روسیه، بهبود روابط خارجی پاکستان با کشورهای همسایه از جمله ایران و افغانستان است. هدف مهم دیگر این دکترین، برقراری صلح پایدار از طریق پرداختن به موضوعات مشترک اصلی در منطقه همچون تروریسم و افراط‎گرایی می‌باشد. در حالی که حامیان باجوا، این دکترین را دیدگاهی جسورانه می‌دانند که نشان‎دهنده‌ی رهاکردن مفهوم "عمق استراتژیک " در زمینه افغانستان است، منتقدین وی ادعا می‌کنند که این دکترین، منعکس‌کننده وضع موجود بوده و با عقلانی جلوه‎دادن مفهوم نهادینه‌ شدۀ برتری ارتش پاکستان، جلوۀ فریبنده‌ای به تسلط غیرمستقیم ارتش می‌دهد. برخی از منتقدین این دکترین از بین نظریه‎پردازان و تحلیلگران برجسته جهانی بر این باورند که تمامی ابعاد دکترین باجوا با هدف تکمیل تصویر بزرگ بین‎المللی چین طراحی شده است. متن : ایران شرقی/ منصوره اسکندران* در دوره تصدی ژنرال قمر باجوا، فرمانده ارتش کنونی پاکستان اصطلاح و ایدۀ "دکترین باجوا" مطرح شد. در ژانویه سال 2018، آصف غفور، سخنگوی ارتش پاکستان اظهار داشت که ژنرال باجوا می‌خواهد پاکستان را به یک کشور صلح‎جو تبدیل کند و "دکترین" وی را به‎ عنوان چشم‎‎انداز رئیس ارتش ارائه داد. "دکترین باجوا" مفهوم منحصر به فردی است که توسط فرمانده فعلی ارتش پاکستان و مبتنی بر واقع‌گرایی استراتژیک با اهداف کلیدی در جهت برقراری صلح و رفاه در پاکستان و منطقه ارائه شده است. این دکترین نشانگر تغییرات و سیاست‎های جدیدی است که در سراسر پاکستان و با توجه به نیازهای فعلی شکل گرفته است و با اعتقاد به اهمیت قانون اساسی، بدنبال حفظ اعتبار و اهمیت همۀ نهادها می‌باشد.    دکترین باجوا از منظر بین‎المللی هدف اصلی پیش‎بینی‎شده در این دکترین، علاوه بر بهبود روابط این کشور با سازمان ملل، OIC، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ترکیه، ژاپن و روسیه، بهبود روابط خارجی پاکستان با کشورهای همسایه است، اما هدف مهم دیگر این دکترین، برقراری صلح پایدار از طریق پرداختن به موضوعات مشترک اصلی در منطقه همچون تروریسم و افراط‎گرایی می‌باشد. در حالی که حامیان باجوا، این دکترین را دیدگاهی جسورانه می‌دانند که نشان‎دهنده‌ی رهاکردن مفهوم "عمق استراتژیک " – در نظرگرفتن افغانستان به ‎عنوان ایالت پنجم پاکستان-  است، منتقدین وی ادعا می‌کنند که این دکترین، صرفاً منعکس‌کننده وضع موجود بوده و با عقلانی جلوه‎دادن مفهوم نهادینه‌ شدۀ برتری ارتش پاکستان، جلوۀ فریبنده‌ای به تسلط غیرمستقیم ارتش می‌دهد. تبلیغات منفی نسبت به این دکترین در حالی شروع شده که ارتش پاکستان تصریح می‎کند که این دکترین تنها یک مفهوم امنیتی است و هیچ  ارتباطی با مسائل سیاسی یا قانون اساسی ندارد.دکترین باجوا به دنبال صلح کامل در مرزهای غربی است و می‌خواهد ایران و افغانستان را به متحدین همیشگی خود تبدیل کند. ژنرال باجوا سعی کرده دوستی عمیق خود با عربستان سعودی، قطر و ایالات متحده آمریکا را که به دلایل مختلف از دولت نواز ناراضی بودند، بازیابی کند. برخی اقدامات در زمینۀ همکاری‎های استراتژیک موجب دوستی مجدد با این کشورها که گاهی حتی منافع متضادی با یکدیگر دارند، شده است. این دکترین به دنبال معرفی پاکستان به‎عنوان کشور صلح‎طلب و دوستدار همزیستی مسالمت‎آمیز است که البته در صورت تحریک، تهدید یا فشار، قدرت کامل خود را به دشمن نشان می‌دهد تا تعهد جدی خود در قبال وطن را ثابت کند. این دکترین در مورد هند در مرزهای شرقی، می‌داند که جنگ، بین دو کشور هسته‎ای همسایه شکل نخواهد گرفت و تصور می‌کند که هند هر چند فعلاً بخاطر وجود رژیم افراط‌گرای مودی در طی دو سه سال گذشته رفتاری ستیزه‌جویانه‎ای از خود بروز داده اما به زودی به اهمیت و ضرورت مذاکره در مورد برقراری صلح با پاکستان پی خواهد برد. این دکترین بر ادامۀ تعامل پاکستان با ایالات متحده درحالی تاکید می‎کند که این بار پاکستان حاضر به درگیرشدن درمنازعات افغانستان نیست. گزارش‎ها حاکی از آن است که باجوا در بُعد صلح و امنیت دکترین خود به‎دنبال آن است که پاکستان را کشوری نشان دهد که نه تنها بدنبال برهم‎زدن ثبات منطقه نیست بلکه جویای صلح و ثبات در کل منطقه می‎باشد. از این رو در قضیه مناقشه کشمیر با هند‏، ضمن رد هرگونه سازشی، با روشن‎نمودن مواضع خود بدنبال جنگ، آن هم جنگ هسته‎ای با همسایه خود نیست. بنابراین حتی درجستجوی راهی برای برقراری روابط تجاری با هند براساس مدل آمریکا- کانادا می‏باشد. از سوی دیگر به احیا روابط خود با ایالات متحده می‏اندیشد و تاکید می‏کند که متحدشدن پاکستان با چین و عربستان تنها براساس منافع این کشور و نه با هدف تهدید آمریکا، صورت گرفته است. تلاش پاکستان درجهت برقراری صلح جهانی با اعلام طرح خلع سلاح گروه‏های تروریستی براساس مدل ایرلندی که در آن تمامی گروه‎ها چه خوب و چه بد، می بایست خلع سلاح شوند تحقق خواهد یافت و در راستای این هدف، چند عملیات طراحی و اجرا شده است. این دکترین به بهبود روابط با ایران می‏اندیشد و دیدار ژنرال باجوا از ایران و سفر جواد ظریف وزیر خارجه ایران به پاکستان بسیار پر ثمر بوده است. دکترین باجوا به‎خوبی خسارات وارده به روابط پاکستان و عربستان سعودی در آخرین دولت نواز شریف را اصلاح کرده و همچنین روابط با امارات را عادی کرده است. تمامی اصلاحات صورت‏گرفته در روابط پاکستان با کشورهای منطقه از جمله امارات، ایران، افغانستان، عربستان و یمن، در قالب بازیدهای رسمی بوده و از ملاقات رسمی و بحث و گفتگو پیرامون صلح و برقراری روابط مستحکم، فراتر نرفته است. برخی از منتقدین این دکترین از بین نظریه‎پردازان و تحلیلگران برجسته جهانی بر این باورند که تمامی ابعاد دکترین باجوا با هدف تکمیل تصویر بزرگ بین‎المللی چین طراحی شده است. دکترین باجوا و استراتژی ضد تروریسم: دکترین باجوا  بر امنیت داخلی متمرکز است و به زودودن پاکستان از لوث وجود تروریسم باور دارد. و تضمیین می‌کند که پاکستان هیچ گاه پناهگاه امنی برای تروریست‎ها نخواهد بود. به نظر می‌رسد که ایدۀ قدیمی ‌تمایز بین طالبان خوب یا بد از بین رفته است و طبق این دکترین با تروریسم از هر رنگ و هیئتی مبارزه خواهد شد. حصارکشی مرزی در مرز پاکستان، دستاورد برجسته دکترین باجوا است که به سود همسایگان خواهد بود. این دکترین بدنبال برقراری روابط خوب با ایالات متحده بوده و آماده همکاری با این کشور در مورد موضوعات امنیتی می‌باشد. چشم‎انداز هرگونه تنش با ایالات متحده آمریکا را نفی می‌کند و بر لزوم حل همه مسائل از طریق گفتگو تأکید دارد. از این ‎رو، ارتش پاکستان، در فوریه 2017، "عملیات رد الفساد" را کلید زد. این عملیات در پی تجدید حملات تروریستی در کشور اعلام شد. سخنگوی ارتش، در زمان اجرای این عملیات اعلام کرد که ردالفساد با هدف رفع "تهدید تروریسم"، تثبیت دستاوردهای حاصل از سایر عملیات‎های نظامی‌ و اطمینان بیشتر از امنیت مرزی پاکستان برنامه‎ریزی و اجرا می‌شود. در ماه مه سال 2019، آصف غفور ضمن اعلام موفقیت‏ آمیز بودن این عملیات، با بیان آمار، اظهار داشت که 47 عملیات مهم و 100000 عملیات اطلاعاتی انجام شده که منجر به بازیابی بیش از 64000 سلاح و 5.1 میلیون واحد مهمات شده است. دکترین باجوا و مدیریت مالی: متخصصان دکترین باجوا، چشم‎انداز مالی «اسحاق دار» و احساسات وی را که با سیاست‎های خود به کشور آسیب رسانده را کاملاً رد می‌کنند. با این وجود، این دکترین از «مفتاح اسماعیل» و دیدگاه مالی وی استقبال می‌کند. تحلیل‌گران بر این باور هستند که مدیریت مالی «زرداری» علیرغم بحران نفتی‎ او بهتر از مدیریت مالی «شریف» عمل کرده است. «زرداری» صادرات را افزایش داد در حالی که «اسحاق دار» به دلیل عدم توانایی در حفظ و کنترل قیمت واقعی دلار ناکام ماند. این دکترین به جای هدردادن پول در راه‎اندازی مترو و ساخت بزرگراه‎ها به دنبال سرمایه‎گذاری در امور مالی و آموزشی است.   نقد دکترین باجوا موفقیت هر دکترین با اهداف آن سنجیده نمی‌شود بلکه نتایج آن، موفق بودن یا نبودن آن را مشخص می‌کند. بنظر می‌رسد که امنیت پاکستان در برابر تهدیدهای خارجی، نزدیک کردن روایت کشور به واقعیت و تقویت سیستم سیاسی و اقتصادی، نیازهای امروز این کشور است. با توجه به ادعای حامیان، دکترین باجوا باید تا به حال بر اوضاع مسلط می‌شد، و کشور باید شاهد ثبات در جبهه سیاسی می‌بود. اما این طور نیست، زیرا خود دکترین دارای نقص است و عمران خان در جایگاه شخصی که برای اجرای آن انتخاب شده است، توان و تمایل کافی برای انجام آن ندارد. بسیاری از منتقدین، دولتِ PTI را مورد انتقاد قرار نمی‌دهند. بلکه آنها دکترین باجوا را به خاطر مشکلاتی که برای کشور بوجود آورده مقصر می‌دانند، زیرا این دکترین بود که PTI را به قدرت رساند و راه را برای ادامه تسلط آن هموار کرد که هدفی غیر از چنگ‌زدن به قدرت و حفظ وضع موجود ندارد. به گفتۀ عمران خان و پشتیبان او، "فساد" نوازشریف، منابع این کشور را از بین برد و اقتصاد را نابود کرد، در حالی که واقعیت این است که پاکستان اکنون بدون مگا پروژه‎های نواز شریف مانند بزرگراه‎ها، سرویس اتوبوس، مترو، نیروگاه‎های بزرگ و اصلاحات در بهداشت و آموزش، در حوزۀ زیرساخت‎ها یا اصلاحات به هیچ دستاورد جدید و برجسته‎ای دست نیافته است. بنابراین از منظر منتقدین، دکترینی که از ابتدا از حاکمیت کشور توسط حزب تحریک انصاف حمایت کرده باید جایگزین شود، زیرا کاهش ذخایر خارجی و اقتصاد فلج شده، هیچ جای خطایی را برای نخست وزیر عمران خان باقی نگذاشته است. فرقی نمی‌کند که این دکترین چگونه از بین برود، زیرا در حال حاضر تحت فشار نقص‎های خود درحال ازبین رفتن است. سؤال اینجا است که این دکترین تا چه مدت با زور و با چه هزینه‎ای باقی خواهد ماند. در این نوشتار تلاش شد تا آنچه درباره دکترین باجوا در منابع مختلف مطرح شده است، گردآوری گردد و سیمای کلی این دکترین تشریح گردد. بدیهی است که مقایسه اعلام تا عمل بحث مهم دیگری است که مستلزم بررسی می‌باشد. انتهای مطلب/   *دکترای جغرافیای سیاسی