ایران شرقی 28 مهر 1397 ساعت 14:16 https://www.iess.ir/fa/translate/1677/ -------------------------------------------------- سیاست منطقه‌ای ترکیه عنوان : صدای پای ترکیهِ جدید در آسیای مرکزی -------------------------------------------------- متن : ایران شرقی دیدارهای اردوغان با رهبران کشورهای ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان طی یکسال اخیر، و تاکید و تمرکز بر ایده «دوستی ابدی»، بار دیگر به جدی بودن قصد و نیت آنکارا برای توسعه بیش از گذشته روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی صحه می‌گذارد. به عبارتی دیگر، ترکیه از درس‌های سال‌های دهه 90 در قرن گذشته عبرت گرفته و قصد دارد تلاشی دوباره در جهت گسترش حضور خود در منطقه انجام دهد. در حال حاضر، جهان و وضعیت سیاست خارجی در عرصه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای تغییر کرده‌اند. منافع کشورهایی که آمادگی مشارکت در اجرای "مارش ترکیه" در آسیای مرکزی را دارند، در حال حاضر، کمی متفاوت‌تر از سال‌های یک چهارم پایانی قرن پیش است. در واقع، در ده سال اخیر، سیاست ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان در روابط با بازیگران خارجی به طور جدی تغییر کرده است و به نوعی، آمادگی پذیرش ایده‌های تازه آنکارا در توسعه همکاری‌های منطقه‌ای را از خود نشان داده‌اند. نظری به تحولات این روزهای منطقه و جهان نیز نشان می‌دهد که با تمام چرخش‌ها، تغییر تمایلات  و پیچ و خم‌ها، نه ترکیه فعلی می‌تواند بدون حضور در آسیای مرکزی از پس کاری بربیایید و نه ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان می‌توانند بدون مشارکت با آنکارا کاری انجام دهند. حتی ترکمنستان هم کاملا آمادگی شراکت با ترکیه را دارد. اما در حال حاضر، سوال این است که آیا انتظارات مختلف و متناقض کشورهای آسیای مرکزی از همکاری با آنکارا، می تواند با هم یک اتحاد را تشکیل دهد؟ در شرایطی که همه مشکلات امروز اقتصادی منطقه با «نسخه چینی» پیچیده شده است، آیا ترکیه فرصتی برای عرض اندام همه جانبه در آسیای مرکزی خواهد داشت؟ به نظر می‌رسد، عدم‌ استقبال‌ کشورهای آسیای مرکزی از ابتکارها و بلندپروازی‌های تـرکیه در بـهره گـرفتن‌ از نقش برادر بزرگ‌تر در اتحاد میان کشورهای ترک زبان، وجود ایدئولوژی‌های رقیب در داخل و خارج تـرکیه کـه‌ اقـتدار‌ و پایگاه‌ مردمی پان‌ترکیسم را با چالش اساسی مواجه می‌سازند (به‌ویژه اسلام‌گرایی و ملی‌گرایی‌ محلی‌) و رقابت‌های گـسترده بـا حضور ترکیه در آسیای مرکزی از سوی کشورهایی چون ایران، چین، روسیه و حتی‌ خود‌ غـرب‌ و سـرانجام سـرخوردگی خود ترکیه و قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب سیاست‌ خارجی‌ مبتنی‌ بر پیوستن بـه اتـحادیه اروپا یا رفتن به سوی اتحاد جهانِ ترک، مهمترین چالش‌ها در پاسخ به سوال از پیش گفته هستند. از سوی دیگر، این موضوع را نیز بایستی درنظر داشت که پان‌ترکیسم نیز همانند بسیاری دیگر از ایـدئولوژی‌های‌ پان در زمـره ملی‌گرایی رمانتیک قرار می‌گیرد که در جوامع گوناگون از طرف گروه کوچکی از جریان‌های سیاسی دنبال می‌شود. با این همه در مقایسه میان پان‌ترکیسم با سایر ایدئولوژی‌های پان‌ مانند‌ پان‌اسلاویسم، پان‌عربیسم، پان‌یهودیسم (صـهیونیسم) یـا پان ایرانیسم، ایدئولوژی پان‌ترکیسم از شدت بسیار بـیشتری از رمـانتیک‌گرایی آرمـان‌گرایانه برخورداراست و دامنه رویاهایش برای ایجاد یک امپراتوری جدید ترک از شرق چین تا شرق اروپا‌، از‌ گستره سرزمینی همه ملی‌گرایی‌های رمانتیک معاصر فراتر مـی‌رود. بـه هـمین دلیل پان‌ترکیسم در بسیاری مراحل عملی خود با شـکست و نـاکامی مواجه شده است. در دوره ترک‌های جوان این رویا‌ باعث‌ انحراف سیاست‌های امپراتوری شد و آن را به فروپاشی کشاند و در دوره پس از فروپاشی شوروی نیز طـرفداران آن را بـا مـشکلات فراوان مواجه کرد. اشتباهات دیروز، مشکلات امروز دلایل عدم شراکت کشورهای آسیای مرکزی با ترکیه در سال‌های 90 کاملا قابل درک است. در آن زمان انتظارات بیش از حد یک طرف با فشار بیش از حد طرف دیگر مواجه بود. آنکارا خود را برادر بزرگ‍تر کشورهای آسیای مرکزی در نظر می‌گرفت و این مسئله برای آنها قابل قبول نبود. اما علی‌رغم این ادعا، ترکیه نمی‌توانست پیشنهاد زیادی در حوزه اقتصاد به کشورهای آسیای مرکزی بدهد. در واقع، میزان سرمایه‌گذاری‌ها و کمک‌های آنکارا برای بازسازی اقتصاد کشورهای تازه با استقلال رسیده کافی نبود. بنابراین، ایده رمانتیک "جهان ترک" و اشتراک تاریخ و زبان علی‌رغم اهمیت خود، برای حل و فصل مشکلات اجتماعی- اقتصادی کافی نبود. در نتیجه، سرد شدن روابط به دلیل اختلاف بین انتظارات و واقعیات اجتناب ناپذیر بود. از طرفی، بهانه‌های زیادی هم برای سردی روابط وجود داشت – از دلایل سیاسی گرفته (مانند پرونده محمد صالح در ازبکستان) تا سوء ظن مقامات به تجارت ترکیه در ترکمنستان. ترکیه در سال‌های 90 تا دهه اول سال‌های 2000 هوس برادر بزرگ‌تر و رهبر جهان ترک را به طور آشکار در سر نداشت و با تمرکز بر حضور خود در حوزه آموزش و پرورش، به سرعت از این جاه‌طلبی‌ها فاصله گرفت. شبکه موسسات آموزشی ترکیه با کیفیت عالی تدریس و چشم‌اندازهای عالی برای فارغ‌التحصیلان، درهای پیشرفت اجتماعی را به روی جوانان محلی باز کرد و به آنها فرصت ورود به گروه نخبگان کاری و سیاسی را داد و وفاداری نسبت به ترکیه را در آنها ایجاد کرد. ازبکستان اولین کشوری بود که به دبیرستان‌های ترکیه در سال 2000 مظنون شد و فعالیت آنها را ممنوع کرد. اگرچه معمولا این اقدام به عنوان جواب طرف ازبکی به پناه دادن آنکارا به محمد صالح در نظر گرفته می‌شود، اما استدلال‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهند دلایل واقعی این تصمیم کریم‌اف به مراتب عمیق‌تر بوده و با گزارش ارائه شده توسط رستم عنایت‌اف، رئیس سرویس امنیت ملی در آن زمان در ارتباط است. پس از اینکه بین اردوغان و فتح‌الله گولن اختلاف بوجود آمد، مشخص شد که گولنی‌ها با استفاده از پوشش رسمی، به سادگی این شبکه را به نفع خودشان اصلاح کرده‌اند (یعنی به نفع اهداف جنبش خود و نه اهداف آنکارا). در شرایط فعلی نیز، "مارش جدید ترکیه" در آسیای مرکزی دارای دو هدف نهایی است: 1. پاکسازی فضای سیاسی منطقه از ساختارهای گولن؛ 2. باز کردن بازار جدید کالاها و خدمات برای تجارت ترکیه. این دو هدف ارتباط مستقیمی با هم دارند. اما اگر با پاکسازی گولنی‌ها، مشکل خاصی بوجود نیاید، در این صورت، دستیابی به سهم قابل توجه در بازارهای منطقه آنچنان که در نگاه اول به نظر می‌رسد ساده نیست (نخبگان کشورهای آسیای مرکزی خطر گولنی‌ها برای قدرت خود را به خوبی درک می‌کنند). آستانه، تاشکند و بیشکک نه تنها به دلیل اشتراک تاریخ و زبان، بلکه به منظور دریافت پاداش اضافی، به روی پیشنهادات و پروژه‌های ترکیه باز هستند. ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان به خوبی می‌دانند که هر چه بازیگران در منطقه بیشتر باشند، دستیابی به مساعدترین شرایط برای همکاری آسان‌تر است. در حال حاضر، ترکیه کاملا قادر است که نه تنها با بازیگران سنتی در منطقه رقابت کند، بلکه می تواند پروژه‌های جدی جذاب برای شرکا را هم ارائه کند. از این نقطه نظر، آنکارا به عنوان نیروی سوم بین پکن و مسکو، کاملا باب طبع آسیای مرکزی است. اما مشکل این است که انتظارات متفاوتی از ترکیه در منطقه وجود دارد. در حال حاضر، تنها تاشکند آمادگی پذیرش مدل ارائه شده توسط آنکارا را دارد (مدل مبتنی بر عملگرایی، حقوق برابر، منافع متقابل و پایه اقتصادی مستحکم). برنامه‌های بزرگ میرضیایف از جمله برنامه مجتمع دفاعی- صنعتی کشور، فرصت‌های اقتصادی عالی را برای ترکیه ایجاد می‌کند. روابط آنکارا با آستانه و بیشکک بنا به دلایل مختلف تا حدی پیچیده‌تر است. هر چه بیانیه‌های متقابل در مورد دوستی و برادری بیشتر باشد، انتظارات کسب و کار، از شراکت اقتصادی پایین‌تر است.  البته این تنها مشکل برای "مارش جدید ترکیه" در منطقه نیست. در عین حال، چین هم آمادگی اجرای پروژه‌های مشترک با آنکارا در آسیای مرکزی را دارد، اما از صدور بیانیه‌های رسمی در این راستا اجتناب می‌ورزد. این مسئله شانس موفقیت "مارش جدید ترکیه" در منطقه را افزایش داده و ممکن است آغاز تعادل جدید نیروها که تفاوت زیادی با نظام فعلی کنترل و تعادل دارد، باشد.